گنجور

 
قدسی مشهدی

با آن که چو مهر، یار تنها گذرست

پیوسته مرا ز رشک، خون در جگرست

کان یار که چشم یاری از او دارم

صد ره از من به خود گرفتارترست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode