گنجور

 
قدسی مشهدی

کرد آه من از اثر فراموش

شد شام مرا سحر فراموش

گر خاک شود وجودم، از دل

کی می‌شود آن پسر فراموش

بگذشت ز سینه گرچه تیرت

پیکان شده در جگر فراموش

آن را که تو در نظر نیایی

در دیده شود نظر فراموش