گنجور

 
غزالی

عنوان اول (در شناختن نفس خویش): بدان که کلید معرفت خدای عزوجل معرفت نفس خویش است ...

فصل اول: اگر خواهی که خود را بشناسی، بدان که تو را که ...

فصل دوم: بدان که معرفت حقیقت دل حاصل نیاید تا آنگاه که ...

فصل سوم: اما حقیقت روح که وی چه چیز است و صفت خاص وی چیست، ...

فصل چهارم: بدان که تن مملکت دل است و اندر این مملکت دل را ...

فصل پنجم: شناختن تفاصیل لشکر دل دراز است و آنچه مقصود است ...

فصل ششم: از این جمله که رفت بدانستی که شهوت و غضب را برای ...

فصل هفتم: بدان که دل آدمی را با هر یکی از این دو لشکر که در ...

فصل هشتم: و چون بدانستی که در باطن این چهار قهرمان و کار ...

فصل نهم: همانا گویی که چون در آدمی صفت سباع و بهایم و ...

فصل دهم: عجائب عالمهای دل را نهایت نیست و شرف وی بدان است ...

فصل یازدهم: گمان مبر که روزن دل به ملکوت بی خواب و بی مرگ ...

فصل دوازدهم: گمان مبر که این پیامبران را مخصوص است که گوهر همه ...

فصل سیزدهم: نمودگاری از شرف گوهر آدمی که آن را دل گویند، در ...

فصل چهاردهم: اگر کسی این جمله که رفت نداند، از حقیقت نبوت وی ...

فصل پانزدهم: از این جمله که رفت شرف گوهر دل آدمی معلوم شد و ...

فصل شانزدهم: همانا گوییم به چه معلوم شود که سعادت آدمی در ...

فصل هفدهم: این مقدار که گفته آمد از احوال دل آدمی، در چنین ...

فصل هجدهم: چون شرف و عجز و بزرگی گوهر دل آدمی از این جمله ...