گنجور

 
غزالی

بدان که این گفته‌اند مسهل آن است که قصد کند که مادت خشم بکند، اگر کسی مادت خشم نتواند کند باید که تسکین کند. چون خشم هیجان گرفت تسکین وی به سکنجبین باشد که از حلاوت علم و مرارت صبر ترکیب کند و علاج همه اخلاق معجون علم و عمل است. علم آن است که از آیات و اخبار که اندر غضب آمده است و اندر ثواب کسی که خشم فرو خورد اندیشه کند، چنان که روایت کرده‌ایم و با خود گوید که حق سبحانه و تعالی بر تو قادرتر از آن است که بر وی که مخالفت تو با خدای تعالی بیشتر است. چه ایمنی اگر خشم برانی که در روز قیامت خشم خود بر تو براند؟ و بدین تسکین کند و ثواب فرو خوردن خشم حاصل کند، چنان که رسول (ص)، پرستاری را به کاری فرستاد و دیر باز آمد. گفت، «اگر نه قصاص قیامت بودی تو را بزدمی».

و دیگر آن که با خود گوید که این خشم تو از آن است که کاری چنان رفت که حق تعالی خواهد نه چنان که تو خواهی. و این منازعت بود اندر ربوبیّت. و اگر بدین اسباب که به آخرت تعلق دارد خشم ساکن نشود، اغراض دنیا فراپیش خود دارد و گوید، «اگر خشم برانم باشد که اندر خدمت تقصیر کند و نفور شود و یا غدری و مکایدتی کند و نیز صورت زشتی با خویش با یادآورد که ظاهر وی چون گرگی باشد یا سگی که اندر کسی افتد و باطن وی همه آتش گیرد و به صورت سگی گرسنه شود و بیشتر آن بود که چون عزم کند که فراگذارد، شیطان گوید که این بر عجز و خواری تو نهند و وحشت را زیان دارد و در چشم مردمان حقیر شوی. باید که گوید که هیچ عزت در آن نرسد که کسی سیرت انبیا(ع) گیرد و خشنودی خدای تعالی جوید و گوید که امروز در دنیا مردمان مرا خوار پندارند بهتر از آن که فردا در قیامت خوار باشم و امثال این. این علاج علمی است.

اما علاج عملی آن است که به زبان بگوید اعوذ بالله من الشیطان الرجیم و سنت است که اگر بر پای باشد بنشیند و اگر نشسته باشد، پهلو بر زمین نهد و اگر بدین ساکن نشود به آب سرد طهارت کند که رسول (ص) گفت، «خشم از آتش است به آب بنشیند». و اندر یک روایت است که باید سجود کند و روی بر خاک نهد تا آگاهی تازه شود که وی از خاک است و بنده است و وی را خشم نرسد.

و یک روز عمر رضی الله عنه خشمگین شد آب خواست و اندر بینی کرد و گفت خشم از شیطان است و بدین بشود. و یک روز ابوذر با کسی جنگ کرد و گفت یا بن الحمرا! مادر وی را عیب کرد یعنی سرخ است به رنگ بندگان. و رسول (ص) گفت، «شنیدم که امروز کسی را عیب کردی به مادر. بدان که تو  (از) هیچ سیاه و سرخ فاضلتر نه‌ای. مگر آن که به تقوی اندر پیش وی باشی ابوذر رضی الله عنه بشد تا وی را عذر خواهد. آن کس از پیش بیامد و بر ابوذر سلام کرد. و چون عایشه رضی الله عنها خشمگین شدی، رسول (ص) بینی وی بگرفتی و گفتی، «ای عایشه! بگو اللهم رب النبی محمد اغفرلی ذنبی و اذهب غیظ قلبی و اجرنی من مضلات الفتن» این نیز گفتن سنت است.