بدان که محتسب را از سه خصلت چاره نیست: علم و ورع و حسن خلق که چون علم ندارد منکر از معروف باز نشناسد و چون ورع نبود اگرچه باز شناسد کار به غرض کند و چون خلق نیکو نبود چون او را برنجانند و خشم او برآید خدای را فراموش کند و برحد بنایستد و آنچه کند به نصیب نفس کند نه به نصیب حق، حسبت او معصیت گردد.
و از این بود که امیر المومنین رضی الله عنه علی کافری بیفکند تا بکشد، وی آب دهان در وی پاشید، بازگشت و نکشت و گفت، «خشمگین شدم، ترسدم که برای خدای تعالی نکشته باشم». و عمر یکی را دره بزد، آنکس دشنام داد، دیگرش نزد گفتند، «چرا تقصیر کردی؟» گفت، «تا این زمان او را به حق زدم، اکنون که او دشنام داد اگر بزنم به قهر زده باشم».
و برای این گفت رسول (ص)، حسبت نکند الا مردی که فقیه بود بدانچه فرماید و در آنچه نهی کند و حلیم بود در آنچه بفرماید و در آنچه نهی کند و رفیق بود در آنچه فرماید و در نچه نهی کند». و حسن بصری گوید، «هرچه بخواهی فرمود، باید که اول فرمانبردار تو باشی که بدان کار کنی»، و این از ادب است، اما شرط نیست که رسول (ص) را پرسیدند که امر معروف و نهی از منکر نکنیم تا اول همه به جای نیاوریم؟ گفت نه، اگر همه به جای نیاورده باشد حسبت بازمگیرید.
و از آداب محتسب آن است که صبور باشد و تن در رنج دردهد که خدای تعالی می گوید، «و امر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر ما اصابک» و هرکه به رنج صبر نتواند کرد، حسبت نتواند کرد.
و از آداب مهم یکی آن است که اندک علایق و کوتاه طمع بود که هر جا طمع آمد حقیقت باطل شد. یکی از مشایخ عادت داشتی که هر روز از قصابی غدد فراستدی برای گربه یک روز منکری دید از قصاب اول با خانه آمد و گربه را بیرون کرد. آنگها برقصاب حسبت کرد قصاب گفت، «مادام که عدد می خواهی احتساب نتوانی کرد»، گفت، «من اول گربه بیرون کردم آنگاه به حسبت آمدم».
و هرکه خواهد که مردمان او را دوست دارند و بر او ثنا گویند و از او خشنود باشند حسبت نتواند کرد. کعب اخبار به ابو مسلم خولانی گفت، «حال تو در میان قوم تو چگونه است؟» گفت، «نیکو»، گفت، «در توریه می گوید که هرکه حسبت کند حال او در میان قوم او زشت بود.» گفت، «توریه راست می گوید که حسبت کند هرکه همچنین بود و ابو مسلم دروغ می گوید.»
و بدان که اصل حسبت آن است که محتسب اندوهگین بود برای آن عاصی که براو آن معصیت می رود و به چشم شفقت نگرد و او را همچنان منع کند که کسی فرزند خود را و رفق نگاه دارد. یکی بر مامون حسبت کرد و سخن زشت گفت. گفت، «ای جوانمرد خدای بهتر از تو به بتر از من فرستاد و گفت سخن نرم گو.» و موسی و هارون را علیهما السلام به فرعون فرستاد و گفت، «فقولا له قولا لینا سخن نرم گویید تا باشد که قبول کند.» بلکه باید که به رسول اقتدا کند که برنایی به نزدیک وی آمد و گفت یا رسول الله! مرا دستوری ده تا زنا کنم.» یاران همه بانگ برآوردند و قصد او کردند. رسول (ص) گفت، «دست بدارید.»او را نزدیک خود نشاند چنان که زانو به زانو بازداد و گفت، «یا جوانمرد! تو روا داری که کسی با مادر تو این کار کند؟» گفت، «نه» گفت، «مردمان نیز روا ندارند.» و گفت نیز، «روا داری که با دختر تو کند؟» گفت، «نه» گفت، «مردمان نیز روا ندارند.» و گفت، «روا داری که کسی با خواهر تو کند؟» گفت، «نه» گفت، «روا داری که کسی با عمه تو و خاله تو چنین کند؟» و یک یک برشمرد، گفت، «نه» رسول گفت، «مردمان نیز روا ندارند.» پس رسول به دل او فرود آرد و گفت، «بار خدایا دل او پاک گردان و فرج او را نگاه دار و گناه او را بیامرز.» مرد بازگشت و هیچ چیز بر او دشمن تر از زنا نبود.
و فضیل بن عیاض را گفتند که سفیان بن عیینه خلعت سلطان می ستاند. گفت، « او را در بیت المال حق بیش از آن است ». پس او را در خلوت نصیحت کرد، سفیان گفت، « یا علی، اگر چه ما از جمله صالحان نه ایم، لیکن صالحان را دوست داریم. » وصله بن اشیم نشسته بود با شاگردان. یکی بگذشت و ازار در زمین می کشید چنان که عادت متکبران عرب باشد و آن منهی است. اصحاب او قصد کردند که با او درشتی کنند. گفت، «خاموش باشید که من این کفایت کنم». آواز داد که یا برادر، مرا با تو حاجتی است. گفت، «چیست؟» گفت، «آن که ازار برترگیری». گفت، «نعم و کرامه». پس شاگردان را گفت، «اگر به درشتی گفتمی، گفتی که نخواهم کرد و دشنام نیز دادی».
و مردی دست در زنی زده بود و کاردی کشیده بود و هیچ کس زهره آن نداشت که به نزدیک وی بشود و آن زن فریاد می کرد. پس بشر حافی بگذشت، چنان که کتف او به کتف آن مرد باز آمد. مرد بیفتاد و از هوش برفت و عرق از او رفتن گرفت و زن خلاص یافت او را گفتند، «تو را چه شد؟» گفت، «ندانم. مردی به من بگذشت و تن او به من باز آمد و آهسته گفت، خدای می بیند که کجایی و چه می کنی. از هیبت این سخن از پای در آمدم.» گفتند، «آن بشر حافی بود». گفت، «آه که از خجالت در روی او نتوانم نگریست». و در حال او را تب گرفت و بیش از یک هفته نزیست.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: محتسب (نفر مسئول بهجا آوردن امر به معروف و نهی از منکر) باید دارای سه ویژگی باشد: علم، ورع (پرهیزگاری) و حسن خلق. اگر علم نداشته باشد، نمیتواند معروف را از منکر تشخیص دهد؛ اگر ورع نداشته باشد، ممکن است به نیت شخصی عمل کند؛ و اگر حسن خلق نداشته باشد، ممکن است به خشم بیفتد و کارهایش را به نفع خود انجام دهد. برای مثال، امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) از کشتن یک کافر به خاطر خشم خودداری کرد، چون نخواست تنها بر اساس خشم عمل کند.
محتسب باید فردی صبور باشد و در برابر مشکلات مقاومت کند و همچنین از تعلقات دنیوی دوری کند. اگر کسی بخواهد که مورد محبت و احترام مردم قرار گیرد، نمیتواند به وظیفه خود بهعنوان محتسب به درستی عمل کند.
اصل کار محتسب، احساس اندوه و دلسوزی نسبت به کسانی است که مرتکب معصیت میشوند و بهعوض خشونت، با نرمی و محبت آنها را هدایت کند. برای همین، رفتار پیامبر (ص) با یک جوان زناکار نشاندهنده این است که با مهربانی و گفتگو میتوان قلبها را تغییر داد.
در نهایت، محتسب باید از درشتی و تندی دوری کند و با رفق و لطافت در برابر مردم عمل کند تا بتواند آنها را به نیکویی هدایت کند.
هوش مصنوعی: بدان که یک محتسب باید سه ویژگی اصلی داشته باشد: دانش، تقوا و اخلاق نیکو. اگر محتسب دانش نداشته باشد، نمیتواند خوشیها را از ناخوشیها تشخیص دهد. اگر تقوا نداشته باشد، ممکن است با وجود تشخیص کارهای نادرست، به هدفهای خود عمل کند. همچنین، اگر اخلاق خوبی نداشته باشد و هنگام برنجیدگی خشمگین شود، ممکن است خداوند را فراموش کند و به شیوهای عمل کند که نفع شخصی خود را در نظر بگیرد، نه حق و انصاف. در این صورت، اعمال او به گناه تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: امیر المومنین علی رضی الله عنه تصمیم گرفت تا یکی از کافران را بکشد، اما زمانی که به او نزدیک شد، بر او آب دهان انداخت و سپس از کشتنش بازگشت و گفت: «خشمگین شدم و ترسیدم که شاید این کار را برای خدا نکرده باشم». همچنین عمر نیز فردی را با شمشیر زد، اما آن شخص به او ناسزا گفت. دیگران از عمر سوال کردند: «چرا او را ززدی؟» عمر پاسخ داد: «تا این لحظه من او را به حق زدم، اما اکنون که او به من ناسزا گفت، اگر دوباره به او ضربه بزنم ممکن است به خاطر خشم باشد».
هوش مصنوعی: پیامبر (ص) فرمودند که باید تنها فردی که دانشمند و حکیم است در آنچه میگوید و نهی میکند، به او احترام گذاشت. همچنین، باید در رفتارهایش آرام و دوستانه باشد. حسن بصری میگوید: "برای هر کاری که میخواهی انجام دهی، باید اول خودت به آن عمل کنی." این نشاندهنده ادب است، اما شرط اصلی نیست. وقتی از پیامبر (ص) پرسیدند که آیا نباید امر به معروف و نهی از منکر کنیم تا همه این رفتارها را به جا بیاورند، او پاسخ داد که نه، حتی اگر همه نتوانند به آن عمل کنند، شما باید به وظیفه خود عمل کنید.
هوش مصنوعی: از ویژگیهای محتسب این است که صبور باشد و آماده تحمل سختیها. خداوند در قرآن میفرماید: «امر به معروف کن و از منکر نهی کن و بر هر چه به تو میرسد صبر کن». بنابراین، هر کسی که نتواند به تحمل سختیها برآید، نمیتواند وظیفه محتسبی را به درستی انجام دهد.
هوش مصنوعی: از آداب مهم این است که باید آدمی نسبت به دنیا و لذات آن زیاد وابسته نباشد و خواستههایش را محدود کند، زیرا هر جا که طمع و زیادهخواهی پیش بیاید، حقیقت تحت تأثیر قرار میگیرد و از بین میرود. یکی از عرفا هر روز از قصابی برای گربهاش گوشت میخرید. یک روز متوجه شد که قصاب مقداری کمکاری کرده و او بسیار ناراحت شد و بعد از آن به خانه برگشت و گربهاش را بیرون کرد. سپس به قصاب گفت که به حساب و کتاب او توجه کرده است. قصاب پاسخ داد: «تا زمانی که به عدد و حساب فکر میکنی، نمیتوانی به درستی حساب کنی»، و آن روحانی جواب داد: «من ابتدا گربه را بیرون کردم و بعد به حساب رسیدگی کردم».
هوش مصنوعی: هر کس بخواهد که مردم او را دوست داشته باشند و دربارهاش خوب بگویند و از او راضی باشند، نمیتواند تنها از طریق اعتبار و شهرت خود به چنین جایگاهی برسد. کعب اخبار به ابو مسلم خولانی گفت: «وضع تو در میان قوم خود چگونه است؟» ابو مسلم پاسخ داد: «خوب است.» کعب ادامه داد: «توریه میگوید که هر کس به اعتبار خود ببالد، او در نظر قومش به زشتنامی خواهد افتاد.» ابو مسلم گفت: «توریه راست میگوید، چون هر کس چنین کند، وضعش بد خواهد شد و من نمیخواهم که دروغ بگویم.»
هوش مصنوعی: محتسب باید نسبت به خطای دیگران احساس تأسف کند و با محبت با ایشان برخورد کند، مانند پدر که فرزند خود را از ناپسندها منع میکند. زمانی کسی نزد مأمون انتقاد کرد و سخنی زشت بیان کرد. مأمون پاسخ داد که خداوند بهتر از او را به بدتر از او فرستاده و به او دستور داده است که با نرمی سخن بگوید. همچنین، خداوند به موسی و هارون دستور داد که با فرعون نرمگوشی کنند تا او سخن را بپذیرد. وقتی شخصی نزد پیامبر آمد و خواست زنا کند، یاران پیامبر علیه او خشمگین شدند، اما پیامبر او را مهربانانه نزدیک خود نشاند و پرسید آیا خودش راضی است که دیگران با مادر، دختر، خواهر یا نزدیکان او چنین کاری کنند. او همه اینها را رد کرد و پیامبر با نشان دادن این واقعیت به او، دلش را نرم کرد و برایش دعا کرد تا خداوند گناهانش را بیامرزد. بعد از آن، او به شدت از زنا متنفر شد.
هوش مصنوعی: فضیل بن عیاض به او گفته شد که سفیان بن عیینه از پول بیت المال سوءاستفاده میکند. او پاسخ داد که او در بیت المال حقی بیشتر از آن دارد. پس فضیل به صورت خصوصی او را نصیحت کرد. سفیان گفت: «اگرچه ما از صالحان نیستیم، ولی صالحان را دوست داریم.» وصله بن اشیم در کنار شاگردانش نشسته بود. در این حین شخصی از کنار آنها گذشت و دامنش را به زمین میکشید، که این عمل نشانهی تکبر در عربهاست و نادرست است. اصحاب وصله تصمیم داشتند به او تذکر دهند. وصله گفت: «ساکت باشید، من خودم به او میگویم.» سپس به آن شخص گفت: «برادر، با تو کاری دارم.» او پرسید: «چه کاری؟» وصله گفت: «دستت را از زمین بلند کن.» آن شخص پاسخ داد: «بله و با کمال میل.» سپس وصله به شاگردانش گفت: «اگر من به او تند میگفتم، او جواب منفی میداد و حتی ممکن بود به من توهین کند.»
هوش مصنوعی: مردی به زنی حمله کرده بود و چاقویی به دست گرفته بود و کسی جرئت نداشت به او نزدیک شود در حالی که آن زن فریاد میزد. سپس شخصی به نام بشر حافی از آنجا عبور کرد و کتف او با کتف آن مرد تماس پیدا کرد. مرد ناگهان بیهوش شد و عرق از بدنش بیرون آمد و زن نجات پیدا کرد. وقتی از بشر پرسیدند که چه اتفاقی برایش افتاد، او گفت که نمیداند. شخصی از کنار او عبور کرده و به آرامی به او گفته بود که خداوند میبیند که در کجا هستی و چه میکنی. با شنیدن این جمله از حال رفت. آنها گفتند که آن شخص بشر حافی بود و او گفت که به خاطر شرمندگی نمیتواند به روی او نگاه کند. در همان لحظه، بشر تب کرد و دیگر بیش از یک هفته زنده نماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.