گنجور

 
غزالی

این است تفصیل جمله حقوق مسلمانان که نگاه باید داشت به مجرد مسلمانی. اما حقوق همسایگان در وی زیادتها است. و رسول (ص) گفته که همسایه است که وی را یک حق است و آن همسایه کافر است و همسایه هست که وی را دو حق است و آن همسایه مسلمان است و همسایه هست وی را سه حق است و آن همسایه مسلمان و خویشاوند است». و گفت، «جبرییل مرا همیشه به حق همسایه و صیت می کرد تا پنداشتم که وی را میراث خواهد افتاد از من» و گفت، «هر که به خدای و قیامت ایمان دارد، گو همسایه خویش را گرامی دار». و گفت، «مومن نبود کسی که همسایه وی از رنج وی ایمن نبود». و گفت، «هر که سنگی در سگ همسایه انداخت وی را برنجاند».

و رسول را گفتند (ص)، «فلان زن روزه دارد و شب نماز کند، لیکن همسایه برنجاند». گفت، «جای وی دوزخ است». و گفت، «تا چهل سرای همسایه بود». زهری گفته است، «چهل از راست و چهل از چپ و چهل از پیش و چهل از پس».

و بدان که حق همسایه نه آن بود که وی را نرنجانی و بس، بلکه با وی نیکویی کنی که در خبر است که در قیامت همسایه درویش در توانگر آویزد و گوید، «بارخدایا ورا بپرس تا چرا با من نیکویی نکردو در سرای از من ببست؟» و یکی از بزرگان به رنج بود از موش بسیار. گفتند که چرا گربه نداری؟ گفت، ترسم که موش آواز گربه بشنود، به خانه همسایه شود، آنگاه چیزی که خود نپسندم وی را بپسندم». و رسول گفت (ص)، «دانی که حق همسایه چیست؟ آن که از تو یاری خواهد یاری دهی، اگر وام خواهد وام دهی، اگر درویش باشد مدد کنی و اگر بیمار شود عیادت کنی و اگر بمیرد از پس جنازه وی بروی و اگر شادی رسدش تهنیت کنی و اگر اندوهی رسدش تعزیت کنی و دیوار خویش بلندی برنداری تا راه باد از وی بسته نگردانی و چون میوه ای خوری وی را بفرستی، اگر نتوانی پنهان خوری و نپسندی که فرزند تو را در دست گیرد و بیرون شود تا فرزند وی را خشم نیابید. وی را به دود طبخ خویش نرنجانی، مگر که وی را از طبخ خویش بفرستی» و گفت، «دانی که حق همسایه چیست؟ بدان خدایی که جان من در ید قدرت اوست که به حق همسایه نرسد الا کسی که خدای تعالی بر وی رحمت کرده باشد».

و بدان که از جمله حقوق وی آن است که از بام خانه او ننگری و اگر چوبی بر دیوار تو نهد منع نکنی و راه ناودان او بسته نداری و اگر خاک پیش در سرای تو افکند جنگ نکنی و هرچه از عورات وی خبر یابی پوشیده کنی و حدیث وی را گوش نداری و چشم از محرم وی نگاه داری و در کنیزک وی بسیار ننگری. این همه بیرون از حقوقی که در حق مسلمانان گفتیم نگاه داری.

ابوذر غفاری رحمهم الله می گوید که مرا دوست من رسول (ص) وصیت کرده است که چون طبخی کنی آن بسیار درکن و همسایه را از آن بفرست. و یکی از عبدالله مبارک پرسید که همسایه من از غلام من گله کند. اگر او را بی جهتی بزنم بزهکار شوم، و اگر نزنم همسایه رنجور شود، چه کنم؟ گفت، «بباش تا غلام بیخردی بکند که مستوجب ادب باشد، آن ادب را تاخیر کن تا همسایه گله کند. آنگاه وی را ادب کن تا حوق هردو نگاه داشته باشی».