ز اول اردی بهشت گشت جهان چون بهشت
از قبل آنکه درد شاه جهان را بهشت
ای ملک خوب کار خوب خوی و خصم زشت
بادت چندان بقا کاب و گل و شاخ و کشت
نامه عمر تو چرخ تا بقیامت نوشت
جامه فر تو دهر با کف اقبال رشت
یزدان از نور خویش جان و تن تو سرشت
تخم نشاط آسمان خود ز برای تو کشت
باد دل دشمنانت جایگه تیر و خشت
بستر ایشان ز خاک بالش ایشان ز خشت
با تو زینک وز بد با همه خلقی کنشت
خانقه دشمنت باد چو ویران گشت
هست جهان خدای از تو بشادی بهشت
بگذر و بگذار شاد هزار اردی بهشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هست بنفشه مگر قاصد اردیبهشت
کز همه گلها دمد بیشتر از طرف کشت
وز نفسش جویبار گشته چو باغ بهشت
گویی با غالیه بر رخش ایزد نوشت
بلوح آگاهیش مجاری خوب و زشت
آدم و ابلیس را از قلمش سرنوشت
زسطوت و رافتش خلقت نار و بهشت
نیست بجز نام او در حرم و درکنشت
بفرودین شد چمن غیرت باغ بهشت
خرمی افراشت بازرایت برطرف کشت
طوبی قدا الا ساقی حوری سرشت
حالی نتوان ز کف کوزه میرا بهشت
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.