ز اول اردی بهشت گشت جهان چون بهشت
از قبل آنکه درد شاه جهان را بهشت
ای ملک خوب کار خوب خوی و خصم زشت
بادت چندان بقا کاب و گل و شاخ و کشت
نامه عمر تو چرخ تا بقیامت نوشت
جامه فر تو دهر با کف اقبال رشت
یزدان از نور خویش جان و تن تو سرشت
تخم نشاط آسمان خود ز برای تو کشت
باد دل دشمنانت جایگه تیر و خشت
بستر ایشان ز خاک بالش ایشان ز خشت
با تو زینک وز بد با همه خلقی کنشت
خانقه دشمنت باد چو ویران گشت
هست جهان خدای از تو بشادی بهشت
بگذر و بگذار شاد هزار اردی بهشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای بهشت و نعمتهای زندگی میپردازد. شاعر از آغاز اردیبهشت به عنوان زمانی ویژه سخن میگوید که جهان بهشتی شده است. او اشاره میکند که خداوند انسان را از نور خود آفریده و زندگی او را با خوشیها و شادیها پر کرده است. در مقایسه با دشمنان، شاعر تأکید میکند که سرنوشت آنها به تباهی و سختی میانجامد. در نهایت، از خواننده میخواهد که هرچه سریعتر از شادمانی و زیباییهای زندگی لذت ببرد.
هوش مصنوعی: از اول بهار، جهان شبیه بهشت شد، قبل از اینکه درد و رنج شاه این دنیا به وجود بیاید.
هوش مصنوعی: ای ایزد پاک، تو نیکوکاران را یاری میکنی و دشمنان زشتکار را سرنوشت خوبی نمیدهی؛ همانطور که گلها و درختان به زندگی خود ادامه میدهند، اما دشمنان نمیتوانند پایدار بمانند.
هوش مصنوعی: سرنوشت تو تا پایان عمرت بر طبق تقدیر و حوادثی که برایت رقم میخورد، نوشته شده است. لباس و جایگاه تو در دنیا به همراه شانس و موقعیت خوبت شکل میگیرد.
هوش مصنوعی: خداوند از نور خود، جان و بدن تو را آفریده و دانهی شادی آسمان خود را برای تو کاشته است.
هوش مصنوعی: باد، دل دشمنان تو را آشفته میکند و چنان میشود که تیر و سنگ جایگاه آنها میگردد. بستر آنان از خاک و بالشتشان از سنگ خواهد بود.
هوش مصنوعی: با تو که هستم، از بدیها و نیکیها با هر کسی رفتار کن، اما اگر دشمنت ویران شد، تو خوشحال نباش.
هوش مصنوعی: این جهان همان خدای توست؛ از خوشی بهشتی بگذری و شادی را در هزاران بهار ببینی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هست بنفشه مگر قاصد اردیبهشت
کز همه گلها دمد بیشتر از طرف کشت
وز نفسش جویبار گشته چو باغ بهشت
گویی با غالیه بر رخش ایزد نوشت
بلوح آگاهیش مجاری خوب و زشت
آدم و ابلیس را از قلمش سرنوشت
زسطوت و رافتش خلقت نار و بهشت
نیست بجز نام او در حرم و درکنشت
بفرودین شد چمن غیرت باغ بهشت
خرمی افراشت بازرایت برطرف کشت
طوبی قدا الا ساقی حوری سرشت
حالی نتوان ز کف کوزه میرا بهشت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.