قصاب کاشانی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷ چون قلم روزی که میبستم میان خویش را وقف شرح دوستی کردم زبان خویش را گر به خود میداشتم دست تسلط در جهان نوبت اول نمیدادم امان خویش را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این بیت بیان میکند که زمانی که تصمیم به سکوت میگیرد، تمام توجه و زمان خود را به شرح و بیان دوستیها اختصاص میدهد. همچنین اگر قدرتی در掌 اختیار داشته باشد، هرگز به خود اجازه نمیدهد که به راحتی از خود و احساساتش بگذرد.
هوش مصنوعی: روزی که قلم را بر روی نوشتههایم گذاشتم، تصمیم گرفتم که زبان خود را به بیان دوستی اختصاص دهم.
هوش مصنوعی: اگر قدرت و اختیار کافی در دست خودم داشتم، هرگز اجازه نمیدادم که به راحتی از فرصتهای زندگیام بگذرم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من که خواهم محو از عالم نشان خویش را
چون نشان تیر سازم استخوان خویش را
کاش وقت آمدن واقف ز رفتن می شدم
تا چو نی در خاک می بستم میان خویش را
تیغ نتواند شدن انگشت پیش حرف من
[...]
کی به دل آرم خیال آشیان خویش را
کز قفس بیرون نمی خواهم فغان خویش را
همچو مجنون ناتوانی از کجا، عشق از کجا
یافت در صحرا مگر دیوانه جان خویش را؟!
در گلستان محبت، عاقبت چون فاخته
[...]
مهربانی ها نمودم دوستان خویش را
باز با مدح و ثنا کردم زبان خویش را
چون قلم گویم من اکنون داستان خویش را
خاک پای هر یک از همصحبتان خویش را
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.