ای کز دو زلف سرکشت داریم در تن تابها
بیرون چه سان آریم ما کشتی از این گردابها
عقل و شکیب و نقد دل در راه جانان صرف شد
رفته است بیرون از کفم جمعیت اسبابها
زین اشگ چشم لالهگون کردم تعجب عاقبت
در مسکن دل یافتم سرچشمهٔ خونابها
طغیان آب گریه را نتوان گرفتن پیش ره
نزدیک شد گردد جهان ویران از این سیلابها
بردی به یغما جان ز تن ای رهزن ایمان من
با یاد زلفت تا به چند آشفته بینم خوابها
از حرف غیر ای سیم تن پا بر مدار از چشم من
خورده است سرو اندر چمن از دیده من آبها
از لعل آن شکر شکن بنشین و شیرین کن دهن
بسیار میگویی سخن قصاب در این بابها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دردناک بودن آن سخن میگوید. او به زلف معشوقش اشاره کرده و احساس عمیقش را نسبت به زخمها و مصائب ناشی از عشق بیان میکند. بر اثر عشق، عقل و شکیباییاش از دست رفته و منبع اشکهایش را در دلش یافته است. شاعر به طغیان اشکها و بینظمیهایی که عشق به زندگیاش آورده، اشاره میکند و نشان میدهد که این احساسات میتوانند جهان را درونش ویران کنند. او از جدایی و یغما رفتن جانش توسط معشوقش اذعان کرده و به درد و آشفتگیاش در خواب و بیداری اشاره میکند. در نهایت، با اشاره به سخن کسانی که درباره عشق میگویند، گویی شاعر به بیفایدگی چنین سخنانی میپردازد.
هوش مصنوعی: ای کسی که از گیسوانت تاب و تندیسی در تنمان ایجاد کردهای، ما چگونه میتوانیم از این گردابها کشتی نجات پیدا کنیم؟
هوش مصنوعی: عقل و صبر و دل را برای رسیدن به محبوب خرج کردم، اما اکنون همه چیز از دستم خارج شده و دیگه کنترل جمعیت مسایل را ندارم.
هوش مصنوعی: سرشار از شگفتی هستم که در دل خانهام، منبع اشکها و دردها را کشف کردهام. اشکهایی که مانند لالههای سرخ هستند، بیانگر عمق احساسات من هستند.
هوش مصنوعی: گریه مثل سیلابی است که نمیتوان آن را متوقف کرد و اگر به این حال ادامه یابد، دنیای ما از این مشکلات و سختیها نابود خواهد شد.
هوش مصنوعی: ای دزد ایمانم، جان من را از تنم ربودی. تا کی باید به خاطر یاد زلفهای تو، خوابهای آشفته ببینم؟
هوش مصنوعی: از گفتههای دیگران دوری کن و به آنها اهمیت نده. چون کسی که در چمن ایستاده، مانند سرو زیبا است و از دید من، مثل آبها در حال جاری شدن است.
هوش مصنوعی: از لعل آن شکر شکن بنشین و شیرین کن دهن، یعنی از آن جواهر گرانبها استفاده کن و لذت ببر. تو زیاد صحبت میکنی، مثل قصاب که در مورد گوشت و کار خود بحث میکند. اینجا اشاره به این است که به جای گفتن زیاد، بهتر است کارهای خوشایند را انجام دهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.