ساقیا، عذر مگو، باده به سرمستان ده
می به مستان بده و توبه به هشیاران ده
نیک بیمار فراقیم و ز پای افتاده
از شفاخانه تو شربت بیماران ده
اهل دل شربت وصل تو خریدند به جان
ما بضاعت چو نداریم بما ارزان ده
هرکس از شربت سودای تو سرمست شدند
جان ما را به کرم باده استحسان ده
گر تو خواهی که همی فاسد و کاسد نشود
باده از جام ارادت به خریداران ده
ساکن کوی ترا روضه رضوان فرمای
عاشق روی ترا جنت جاویدان ده
قاسمی، اعمش این راه نبیند خود را
زود باش و به کفش آینه رخشان ده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از شاعر سرشناس ایرانی به یادآوری شادی و عشق به راستی و باده میپردازد. شاعر از ساقی میخواهد که باده را به سرمستان بدهد و از هشیاران دوری کند. او خود را بیمار فراق میداند و از شفاخانه عشق شفابخش طلب میکند. اهل دل برای وصال محبوب جان خود را فدای عشق میکنند و شاعر به ساقی میگوید که اگر میخواهد کسی فاسد نشود، باید باده را به خریداران بدهد. او همچنین از زیباییهای محبوب و جنتی که در عشق اوست، سخن میگوید و در نهایت از خدا میخواهد که عشق و محبت را به او بنمایاند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، از عذر و بهانه دست بردار، جام شراب را به مستها بده. به مستها شراب برسان و به هوشیارها توبه ببخش.
هوش مصنوعی: ما به شدت دلتنگی و بیتابی را احساس میکنیم و از شدت این حال از پا افتادهایم. از تو میخواهیم که برای تسکین دردهای ما دارویی به ما بدهی.
هوش مصنوعی: محبوبان و عاشقان، برای رسیدن به وصال تو، بهترین و گرانبهاترین چیزها را فدای جان خود کردند. اما ما که شایستگی و توانایی نداریم، درخواست داریم که تو محبت و بخشش خود را رایگان و با سهولت به ما ارزانی داری.
هوش مصنوعی: هر کسی که از شادی و عشق تو سیراب شده، جان ما را با لطف و محبت شراب خود غرق در خوشی کند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که شراب از عشق و محبت خراب و بیکیفیت نشود، آن را به دست کسانی بده که در پی خریدن آن هستند.
هوش مصنوعی: در محلهای که تو زندگی میکنی، باغی بهشتی برای تو ایجاد کن، و عشق تو را به بهشت جاودانی برسان.
هوش مصنوعی: قاسمی، اعمش نمیتواند به این مسیر نگاه کند؛ بنابراین، باید سریع باشی و چهرهی درخشان خود را در آینهی کفشها ببینی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همین شعر » بیت ۱
ساقیا، عذر مگو، باده به سرمستان ده
می به مستان بده و توبه به هشیاران ده
این جواب غزل قاسم انوار که گفت
می به مستان بده و توبه به هشیاران ده
روضه خلد خدایا به نکوکاران ده
دولت وصل، جزای دل مشتاقان ده
تو که از مهر طبیب دل رنجورانی
درد مهجوری ما را به کرم درمان ده
به عصای خرد این راه نشاید طی کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.