چون روی تو ز مصحف تنزیه آیتیست
هرجا که آیتیست در آنجا درایتیست
از من قبول کن سخن خوش، باعتقاد :
هرجا درایتیست هم آنجا هدایتیست
آخر نگشت عشق و بپایان رسید عمر
اول بدایتیست، بآخر نهایتیست
هرجا که می رود سخنی در بیان عشق
مقصود حسن تست، دگرها حکایتیست
زین بیشتر جفا مکن، ای عمر نازنین
آخر جفا و جور ترا حد و غایتیست
همراه عشق باش، که این عشق چاره ساز
اول هدایتیست، بآخر عنایتیست
در خانه جای عقل بود، یا مقام عشق
مامور عشق باش، که جان را حمایتیست
این عشق چاره ساز در اطوار کاینات
منصور رایتی و از نور رایتیست
قاسم، بهر کجا که زند عشق او علم
در ظل او گریز، که مشهور رایتیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از روضه ی نعیم جمالش روایتیست
و آشوب چین زلف تو در هر ولایتیست
گویند بر رخ تو جنایت بُود نظر
لیکن نظر بغیر تو کردن جنایتیست
فرهاد را چو از لب شیرین گزیر نیست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.