گنجور

 
قاسم انوار

آن همایون طایر فرخنده فال

روح انسانی،انیس ذوالجلال

چون نهاد از عالم علوی قدم

در قفس،بیچاره،ازحکم قدم

خاکدانی دید مستوحش مقیم

داشت حزنی بهر اوطان قدیم

تا بدان غایت که در وقت ظهور

ظاهر از اجرای طفل آمد نفور

دست برسر،سر بزانو از غمش

هر دو بازو بردو پهلو محکمش

در زمان چون گردد ازمادرجدا

آید از درد جدایی در بکا

این همه تأثیر حزن معنویست

ماتم هجران حسن معنویست

پیش ازین مستغرق دیدار بود

از وصال یار برخوردار بود

این زمان با درد هجران گشت یار

درد یار خویشتن،دور از دیار

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode