گنجور

 
نظام قاری

وصال او زعمر جاودان به

خداوندا مرا آن ده که آن به

در جواب آن

خزو دیبا زباغ و بوستان به

نخ و کمخا زراغ و گلستان به

بر آن سنجاب صوف سبز صدبار

زروی سبزه و آب روان به

بصوف سبز گوئی کز عقیقست

دو صد بار از انار بوستان به

لباسی نرم و نازک در بر آور

که این آسایش از ملک جهان به

چو بینی بسته بر تنگ میگو

خداوندا مرا آن ده که آن به

بجامه همچو مروارید بخیه

ولیکن گفته قاری از آن به