گر پس از جور به انصاف گراید چه عجب؟
از حیا روی به ما گر ننماید چه عجب؟
بودش از شکوه خطر ور نه سری داشت به من
به مزارم اگر از مهر بیاید چه عجب؟
رسم پیمان به میان آمده خود را نازم
گفته باشد که ز گفتن چه گشاید چه عجب؟
شیوه ها دارد و من معتقد خوی ویم
شوقم از رنجش او گر بفزاید چه عجب؟
چون کشد می، کشدم رشک که در پرده جام
از لب خویش اگر بوسه رباید چه عجب؟
طره درهم و پیراهن چاکش نگرید
اگر از ناز به خود هم نگراید چه عجب؟
هرزه میرم شمرد، وز پی تعلیم رقیب
به وفا پیشگیم گر بستاید چه عجب؟
کار با مطربه زهره نهادی دارم
گر لبم ناله به هنجار سراید چه عجب؟
آن که چون برق به یک جای نگیرد آرام
گله اش در دل اگر دیر نپاید چه عجب؟
با چنین شرم که از هستی خویشش باشد
غالب ار رخ به ره دوست نساید چه عجب؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با محوریت عشق و رابطههای انسانی بیانگر احساسات پیچیدهای است. شاعر میگوید اگر معشوقهاش بعد از زورگوییها به انصاف میآید، این امر شگفتآور نیست. همچنین اگر او به دلیل حیا بر رویش را از شاعر برگرداند یا حتی اگر به مزار شاعر بیاید و نشاندهنده محبتش باشد، تعجبی ندارد. شاعر همچنین به پیوندها و پیمانهای عاشقانه اشاره میکند و میگوید اگر عشقش منجر به رنجش او شود، چنین حالتی هم جای تعجب ندارد. در ادامه، به زیبایی و جذابیت معشوقهاش اشاره میکند و میگوید اگر او از ناز خود غفلت کند، این نیز عادی است. در نهایت، شاعر بیان میکند که با وجود این همه شرم و تردید، اگر محبوبش نتواند به راحتی در کنار او باشد، دور از انتظار نیست. بهطور کلی، شاعر به تناقضات و پیچیدگیهای عشق و احساسات انسانی پرداخته است.
هوش مصنوعی: اگر بعد از ظلم و ستم، کسی به انصاف تمایل پیدا کند، چیز عجیبی نیست. و اگر به خاطر حیا و شرم، کسی رویش را به سوی ما نگرداند، باز هم چیز عجیبی نیست.
هوش مصنوعی: اگه خطر بزرگی وجود نمیداشت، او هیچوقت به من که در خاک هستم توجه نمیکرد؛ اما اگر از عشق به من بیاید، جای تعجب نیست.
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از این است که وقتی عهد و پیمانی بسته میشود، خوب است که انسان به خود جریحه ندهد و بگذارد که کلامش به عمل تبدیل شود. تعجبی نیست که گاهی گفتن چیزی نتیجهای نداشته باشد.
هوش مصنوعی: من به رفتارهای او عادت کردهام و با وجود اینکه رنجش او ممکن است شوق من را بیشتر کند، برایم تعجبآور نیست.
هوش مصنوعی: وقتی که مینوشم، حسادت میکنم به اینکه اگر جام از لب خودش بوسه بگیرد، چه شگفتانگیز است.
هوش مصنوعی: مویی در هم و پیراهنی چاک خورده دارد که اگر از سر ناز به خود نگاه نکند، عجیب نیست!
هوش مصنوعی: هر روز به درگاه عشق میروم و برای آموزش در برابر رقیب تلاش میکنم؛ اگر کسی بخواهد مرا ستایش کند، چه جای تعجب دارد؟
هوش مصنوعی: من با زهره، مطربهای، کاری دارم و اگر لبم به طور طبیعی ناله کند، چه عجیب است؟
هوش مصنوعی: کسی که مانند برق همیشه در حال حرکت است و نمیتواند در یک جا آرام بگیرد، اگر دلی پر از غم داشته باشد که مدتها ادامه یابد، چه جای تعجبی دارد؟
هوش مصنوعی: اگر کسی از وجود خود احساس شرم کند و نتواند به محبوبش رو کند، باید تعجبی نکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.