جشن محمودیست ساقی خیز تا ساغر زنیم
ساغری ننهاده از کف ساغر دیگر زنیم
چیست ساغر خم چه تاب آرد به کشتی ده شراب
تا به طوفان پشتپا چون نوح پیغمبر زنیم
نینی از کشتی چه خیزد ظرف می دریا خوشست
تا در آن دریا سراپا غوطه چون لنگر زنیم
ساقیان برکف میی چون جوهر دانش لطیف
دانشی مَردیم ما باید دم از جوهر زنیم
گنج بادآور ز هرسو بسته رقاصان به پشت
ما تهیدستان بیا بر گنج بادآور زنیم
ناصرالدین شاه را محمود شد نایب مناب
وقت آن آمد که آتش در بت و بتگر زنیم
ناصر دینست شه برخیز تا محمود وار
سومنات کفر را آتش به بوم و بر زنیم
تا به بزم شه ز بهر تهنیت یابیم بار
خرگه از هشتم فلک باید که بالاتر زنیم
بزم شه عرشست آنگه ما در او جوییم بار
کز جلالت پشت پا بر چرخ پر اختر زنیم
عاقبت محمود بادا ناصرالدین شاه را
کز ملک محمود زیب افزود تاج و گاه را
جشن سلطانیست ما امروز می خواهیم خورد
عیش هی خواهیم کرد و باده هی خواهیم خورد
مژده داد از جشن شاهنشه چو پیک نیک پی
می به فرخ روی پیک نیک پی خواهیم خورد
چون بود شاهنشه ما یادگار جمّ و کی
می به جشن یادگار جم و کی خواهیم خورد
تا درین نیلی خم از مستی دراندازیم شور
سر به سر خمخانهای ملک ری خواهیم خورد
ساغر و چنگ و دف و کف دمبدم خواهیم زد
شیر و شهد و شکر و می پی به پی خواهیم خورد
ما نهتنها می به یاد جشن سلطان میخوریم
کآب کوثر هم به یاد روی وی خواهیم خورد
دی بود اکنون و می نوشیم تا آید بهار
چون بهار آید علی اللّه تا به دی خواهیم خورد
جانشین محمود غازی کی نشین بالای تخت
گر نباید خورد می امروز کی خواهیم خورد
گر به یاد آن ملک محمود می خوردی ایاز
ما به یاد این ملک محمود می خواهیم خورد
عاقبت محمود بادا ناصرالدین شاه را
کز ملک محمود زیب افزود تاج و گاه را
ملک ری را باز از آیینه آیین بستهاند
یا ملایک عرش را از نور آذین بستهاند
طاق تو پرتوی رنگارنگ چون قوس قزح
خلق بر هر منظری با اطلس چین بستهاند
هرشب از سیمین رسن آویخته قندیلها
بر مجرهٔ چرخ گویی ماه و پروین بستهاند
زلف مشکین از دو سوی افکنده رقاصان به دوش
از بر یک آفرین گویی دو نفرین بستهاند
یا دو مشکین مار بر یک شاخ گل پیچیدهاند
یا دو حرز از کفر بر بازوی یک دین بستهاند
خاطبان عالم بالا عروس ملک را
عقد جاویدان برای ناصرالدین بستهاند
هشت باغ خلد را با هفت اقلیم جهان
در قبالهٔ نوعروسش شرط کابین بستهاند
شه چو بخت خویش دارد کودکی محمود نام
کآفتاب آسایش اندر مهد زرّین بستهاند
جانشین شه شود امروز اندر تهنیت
طبع و کلکم بین چسان این شعر شیرین بستهاند
عاقبت محمود بادا ناصرالدین شاه را
کز ملک محمود زیب افزود تاج و گاه را
ساقیا می ده که می در جسم جان میپرورد
قالب خاکی چه باشد کاسمان میپرورد
باده گویی از دم روحالقدس دارد نژاد
زانکه در تن دم به دم روح روان میپرورد
ناشده از لب فرو پیدا شود رنگش ز چشم
لالهای بین کاو به نرگس ارغوان میپرورد
می شفیع ماست پنداری که با چندین گناه
در دل و جانمان بهشت جاودان میپرورد
همچو خم صاحبدلی باید که داند این سخن
کانکه گل را گل کند دل را همان میپرورد
راست گویم بر خم می سجده میبایست کرد
زانکه در یکمشت گل یک مُلک جان میپرورد
وصف می زین به نیارم کرد کاندر مدح شاه
در زبان چون منی نطق و بیان میپرورد
ناصرالدین شه که دایه رأفتش در مهد ملک
کودکی شیراوژن و ملکتستان میپرورد
یک جهان جانست جود شه ز بهر خاص و عام
حبذا جودی که جان یک جهان میپرورد
عاقبت محمود بادا ناصرالدین شاه را
کز ملک محمود زیب افزود تاج و گاه را
توپهای خسروانی اینک آوا می کنند
رعد و برق و ابر خیزد چون دهان وا میکنند
بر زمین از آسمان آید مدام آواز رعد
توپها نک برخلاف رعد آوا میکنند
از زمین هرّایشان هردم رود زی آسمان
گوش گردون کر شود هر دم که هرّا میکنند
درگلوشان مار سرخ و در شکم مور سیاه
طرفه مار و مور بین کاهنگ اعدا می کنند
بنگر آن زنبورهها کز برق آتش هر زمان
همچو زنبوران خونآلوده غوغا می کنند
هرطرف جشنیست برپا چیست باعث خلق را
کاین همه رقص و طرب در باغ و صحرا می کنند
سیم و زر هرسو به دامن میبرند از گنج شاه
جود شه فرموده با خود خلق یغما کنند
آن چه کوه است این که رقاصان مجلس گاه رقص
چون مدار اخترانش زیر و بالا می کنند
جشن محمود است زان رو چون سر زلف ایاز
مشک میپاشند و صحن بزم بویا می کنند
عاقبت محمود بادا ناصرالدین شاه را
کز ملک محمود زیب افزود تاج و گاه را
تاج مینازد که نیکو تاجداری یافتم
ملک میبالد که فرخ شهریاری یافتم
نصرت از وجد و طرب در رقص کز بازوی شاه
کاخ دولت را ستون استواری یافتم
نخل ملکت در نماکز برگ ریز حادثات
خشک بودم تازه گشتم خوش بهاری یافتم
خاک ایران در طرب کز موج طوفان فتن
بس تلاطم داشتم اکنون قراری یافتم
ملک شهنازان که بودم در بلا و اضطراب
ایمنم تا چون اتابک پیشکاری یافتم
شاهباز همت شه هفت کشورکرد صید
باز میگوید که بس کوچک شکاری یافتم
تیغ خسرو خنده زن کز خون بدخواهان ملک
از پی مستی شراب بیخماری یافتم
لعل خندان کز تف خورشد عمری سوختم
تا ز فر افسر شه اعتباری یافتم
رخش شاهنشه ز وجد و شوق هردم شیهه زن
کز نژاد شاه نیکو شهسواری یافتم
عاقبت محمود بادا ناصرالدین شاه را
کز ملک محمود زیب افزود تاج و گاه را
بر فراز تخت شاهنشه مکان دارد همی
مهر را ماند که جا بر آسمان دارد همی
از نشاط آن که شه بنشست بر بالای آن
بس که بالد تخت گویی تخت جان دارد همی
تهنیت گویند از بس شاه را از هرکران
خاک و خشت ملک ری گویی زبان دارد همی
بس که می رقصد زمین از خوشدلی در زیر پای
جمله اجزای زمین گویی روان دارد همی
شاه عمر جاودانست از برای شخص ملک
ملک از آن نازد که عمر جاودان دارد همی
کودک مهد ار ولیعهد شهنشه شد چه باک
بخت شه طفلست و فرمان بر جهان دارد همی
بچهٔ شیرست پنداری ملک محمود از آنک
شیرخوارست و دل شیر ژیان دارد همی
در کمانهٔ مهد هر ساعت کند انگشت خویش
بس که عزم بازی تیر و کمان دارد همی
ابر و مژگان خود را دست مالد هر زمان
بس که در دل شوق شمشیر و سنان دارد همی
عاقبت محمود بادا ناصرالدین شاه را
کز ملک محمود زیب افزود تاج و گاه را
شاه ما را بخت سعد و اختر مسعود باد
اختر مسعود او را فرّ نامعدود باد
آرزوهایی که هریک هست افزون از دو کون
بر زبان ناورده پیشش حاضر و موجود باد
از وجودش جان بود خرسند و از جودش جهان
یک جهان جان خاک راه این وجود و جود باد
بر در معبود چون شاهان به طاعت صف کشند
سر صف شاهان عادل در بر معبود باد
چون همه قصدش به سوی حرمت دینست و بس
حفظ یزدان قاصد و جان و تنش مقصود باد
هرزمان کارد ملک محمود برتختش سجود
جان یک عالم فدای ساجد و مسجود باد
زین همه مولود و والد کز نتاج آدمند
آن نکوتر والد و این بهترین مولود باد
چون بود روز ولادت با ولیعهدی یکی
مر ملک محمود را کش ملک نامحدود باد
از پی تاریخ سال هردو قاآنی نگاشت
ناصرالدین را نشاط جسم و جان محمود باد
عاقبت محمود بادا ناصرالدین شاه را
کز ملک محمود زیب افزود تاج و گاه را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر «جشن محمودی» به جشن و شادمانی دربار ناصرالدین شاه اشاره دارد و بر ترفیع مقام و جلالت او تأکید میکند. شاعر از می و باده به عنوان نماد شادی و نشاط استفاده کرده و در قالب توصیفاتی زیبا، جشن را به تصویر میکشد. او به شکرگزاری برمیخیزد و میگوید که جشن به افتخار یادگارهای گذشته و نیز فرخندگی در زندگی امروزی است. در اینجا، ساقی و نوشیدنیهای خوشمزه هم به نمادی از خوشبختی تبدیل میشوند و با تمثیل به مقامات کهن، به پیروزی و فرمانروایی ناصرالدین شاه پرداخته میشود. شاعر در نهایت دعا میکند که چنین شادمانی و سعادت برای شاه ادامه یابد.
هوش مصنوعی: جشنی به پا شده است، ای ساقی، بلند شو و برای ما نوشیدنی بریز. ساغری را که هنوز در دست داریم، رها نکن و ساغر دیگری نیز پر کن.
هوش مصنوعی: چرا خم و ساغر به ما چیزی بدهند که در مقابل طوفان، مانند نوح پیامبر، بتوانیم ایستادگی کنیم؟
هوش مصنوعی: بچهگانه از کشتی چه چیزی بیرون میآید، ظرف دریا خوب است تا زمانی که در آن دریا غوطهور شویم و لنگر بیاندازیم.
هوش مصنوعی: بادهنوشان با لیوانهای پر از می، مانند رمز و رازی از علم و معرفت لطیف هستند. ما نیز به عنوان انسانهای آگاه و خردمند باید در مورد این جوهر و ارزشهای آن سخن بگوییم.
هوش مصنوعی: گنجی که به راحتی و از هر سو به دست میآید، در دستان کسانی است که قادر به استفاده از آن نیستند. بیایید ما نیز بر این گنج دست یابیم و از آن بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: ناصرالدین شاه، برای من به مانند محمود شده است. زمان آن فرا رسیده که ما بتها و بتپرستان را مورد هدف قرار دهیم و آتش بر آنها بزنیم.
هوش مصنوعی: ای ناصر دین، ای پادشاه، برخیز و مانند محمود، علیه کفر و بیدینی، آتش به خانههای دشمنان بزن.
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانیم در محفل پادشاه حضوری پیدا کنیم و او را شاد کنیم، باید تلاش زیادی کنیم و از مرزها و محدودیتهای معمولی فراتر برویم.
هوش مصنوعی: در مجلس شاه که به آسمان میماند، ما تلاش میکنیم که از عظمت و شکوه او بهرهمند شویم، به گونهای که به ستارههای آسمان پشت پا بزنیم.
هوش مصنوعی: در نهایت، امیدوارم محمود بتواند به ناصرالدین شاه کمک کند، چون این کمک به زیبایی و شکوه سلطنت و تاج شاهی او میافزاید.
هوش مصنوعی: امروز جشن بزرگی برگزار کردهایم و میخواهیم از شادی لذت ببریم. نوشیدنیها را سر خواهیم کشید و از این عیش و نوش بهرهمند خواهیم شد.
هوش مصنوعی: خبر خوشی از جشن شاهنشاه به ما رسید. فرستادهای با پیام خوب از می و مجالس شادمانی برای چهرههای نیکو آورده است و ما نیز در این مراسم از آن می خواهیم نوش جان کنیم.
هوش مصنوعی: وقتی که ما صاحب شاهی هستیم که یادآور دوره جمشید و کیخسرو است، در جشنهای مربوط به یاد این شخصیتها، به شکرانه این نعمت، نوشیدنی خواهیم نوشید.
هوش مصنوعی: تا زمانی که در این خم نیلی رنگ از مستی غرق شویم، با شوق و ذوق از سر تا ته خمخانههای ملک ری نوش جان خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: در هر لحظه میخواهیم با ساز و دف و آواز خوش بگذرانیم و پیوسته از شیر و عسل و شراب بنوشیم.
هوش مصنوعی: ما فقط در جشن سلطان به یاد او شراب نمینوشیم، بلکه حتی آب پاک و زلال کوثر را هم به خاطر چهرهاش مینوشیم.
هوش مصنوعی: دی ماه بود و ما مشغول نوشیدن شراب هستیم تا بهار فرا برسد. وقتی بهار بیاید، خدا را شکر خواهیم کرد و تا آن زمان به خوشی و لذت زندگی ادامه خواهیم داد.
هوش مصنوعی: اگر کسی جانشین محمود غازی شود، نباید بر تخت سلطنت بنشیند. اگر قرار نیست امروز از شراب بنوشد، پس چه زمانی از آن بهره خواهد برد؟
هوش مصنوعی: اگر تو به خاطر یاد آن پادشاه محمود میخوری، ما نیز به یاد این پادشاه محمود میخواهیم بخوریم.
هوش مصنوعی: در پایان، امیدوارم که ناصرالدین شاه به مانند محمود، که زیبایی و شکوه به تاج و تختش افزود، موفق و پیروز باشد.
هوش مصنوعی: آیا فرشتگان آسمان را از نور زیبا آراستهاند یا اینکه سلطنت ری را از طریق یک آیینه و به روش خاصی مرتب کردهاند؟
هوش مصنوعی: سقف تو مانند رنگینکمان زیبا و پرنور است که بر هر منظرهای با پارچهای نرم و لطیف آراسته شده است.
هوش مصنوعی: هر شب قندیلها از رسن نازک و خوشرنگ آویزان میشوند، بهگونهای که انگار ماه و ستارههای پروین در آسمان در حال درخشیدن هستند.
هوش مصنوعی: موهای تیره و زیبا از دو طرف به پایین افتاده است و رقصندگان با ناز و زیبایی بر دوش خود، همچون دو نفر که برای همدیگر آرزوی خیر میکنند، به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: یا دو مشک سیاه روی یک شاخه گل پیچیدهاند یا دو طلسم از کفر بر بازوی یک دین بستهاند.
هوش مصنوعی: افراد فرشتهباور در آسمان، برای ناصرالدین با عروس ملک، پیمان ابدی بستهاند.
هوش مصنوعی: هشت باغ بهشتی را با هفت سرزمین دنیا برای نوعروسش در قرارداد ازدواج به عنوان مهریه تعیین کردهاند.
هوش مصنوعی: وقتی فرمانروا، سرنوشت خوبی داشته باشد، مانند کودکی به نام محمود است که نور خوشبختی و آرامش در گهوارهای از طلا برایش آماده شده است.
هوش مصنوعی: امروز به خاطر خوشامدگویی به جانشین پادشاه، همه شما ببینید که چگونه این شعر شیرین سروده شده است.
هوش مصنوعی: سرانجام محمود، ناصرالدین شاه را مدد و پشتیبانی کند، زیرا که از سرزمین محمود، شکوه و عظمت را به تاج و تخت بخشید.
هوش مصنوعی: ای ساقی، برای من نوشیدنی بیاور که این شراب روح را در تن میپروراند. بدن خاکی چه ارزشی دارد وقتی که آسمان روح را معصوم و پرورده میکند؟
هوش مصنوعی: نوشیدن شراب به نوعی از هدایت الهی و روحانی مرتبط است و باید توجه داشت که در هر لحظه از زندگی، روح و جان انسان در حال پرورش و رشد است.
هوش مصنوعی: به خاطر نیاوردهای. رنگ چشمان او که از لبهایش نمایان نشده، مانند رنگی است که در چشم لالهای دیده میشود که در نرگس ارغوانی رشد میکند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که شفیع ما در این دنیا فردی است که با وجود گناهان متعدد ما، هنوز به دنبال پرورش بهشت ابدی در دل و جان ماست.
هوش مصنوعی: انسانی که دل عاشق و صافی دارد، باید بداند که همانطور که گل را به زیبایی میآراید، دل نیز با عشق و محبت پرورش مییابد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به راستی بگویم، بر خم شراب باید سجده کرد، زیرا در یک مشت گل، یک ملک با تمام جانش پرورش مییابد.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم به خوبی زیباییهای او را توصیف کنم، زیرا اگر بخواهم در ستایش پادشاهی مانند او صحبت کنم، زبان و بیانم از عهدهی این کار برنمیآید.
هوش مصنوعی: ناصرالدین شاه با محبت و لطافتی که دارد، در مهد سلطنت، مراقب و پرورشدهندهی کودکی از شیراز و ملکتستان است.
هوش مصنوعی: کل جهان پر از روح و زندگی است و بخشش پادشاه برای مردم خاص و عام بسیار ارزشمند است. چه خوب است که این بخشش، روح یک جهان را پرورش دهد و به زندگی ببخشد.
هوش مصنوعی: در نهایت، امید است که محمود شاه، ناصرالدین شاه را برکت دهد، زیرا ملک محمود بر زیبایی تاج و تخت افزوده است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف صدای توپهایی میپردازد که در میدان جنگ به صدا درمیآیند و مانند رعد و برق برمیخیزند. همچنین، با اشاره به ابرها، به تصویر کشیده میشود که این صداها باعث ایجاد هیجان و تنش در فضا میشوند، گویی دهانها باز شده و در حال اعلام حماسهای بزرگ هستند.
هوش مصنوعی: صدای رعد همواره از آسمان به زمین میرسد و صدای توپها به گونهای دیگر طنینانداز میشود، گویی نداهایی متفاوت از رعد دارند.
هوش مصنوعی: هر بار که موجها و جریانات زمین به آسمان صعود میکنند، به نظر میرسد که آسمان و زمین به یکدیگر بیتوجه میشوند و صدای آنها نادیده گرفته میشود.
هوش مصنوعی: در گلوی آنها مار سرخی و در شکمشان موری سیاه وجود دارد. این نشاندهنده تضاد و دوگانگی است و به نوعی به شکنندگی و خطر موجود در همسایگی دشمنان اشاره دارد.
هوش مصنوعی: بنگر به زنبورها که هر بار از شدت آتش و روشنایی برق، مانند زنبورهایی که به خون آغشتهاند، هیاهو و شلوغی به راه میاندازند.
هوش مصنوعی: در هر طرف جشن و شادی برپاست و این همه رقص و خوشحالی در باغ و دشت به چه دلیلی است که مردم این چنین شاد و سرزندهاند؟
هوش مصنوعی: در هر جایی طلا و نقره را به دامن میبرند، زیرا فرمان شاه بخشنده باعث شده که مردم به غارت آن بپردازند.
هوش مصنوعی: آن چه به نظر میرسد کوه باشد، در حقیقت رقاصان مجلس هستند که گاه رقص میکنند و مانند ستارهها در آسمان به بالا و پایین میروند.
هوش مصنوعی: جشن محمود به راه است و به همین دلیل مانند عطر زلف ایاز، عطر خوشی در فضا پخش میشود و محیط جشن را خوشبو و دلپذیر میکند.
هوش مصنوعی: در نهایت، امیدواریم که محمود، ناصرالدین شاه را یاری کند، زیرا ملک محمود بر زیبایی تاج و تخت افزوده است.
هوش مصنوعی: تاج به خود میبالد که توانستهام فرمانروایی شایسته به دست آورم و پادشاه هم افتخار میکند که شهریاری خوشبخت و موفق را یافته است.
هوش مصنوعی: من از شادی و سرور به قدری به وجد آمدم که با قدرت بازوی پادشاه، تأسیس دولت را محکم و استوار یافتم.
هوش مصنوعی: درخت نخل زندگیام در برابر حوادث و مشکلات خشک و بیروح شده بود، اما اکنون بهار خوشی را تجربه میکنم و دوباره جوانه زدهام.
هوش مصنوعی: خاک ایران در شادی و سرور من به خاطر اتفاقات پرهیجان و چالشهای زیادی که تجربه کردم، حالا به آرامش رسیدهام و به ثبات دست یافتهام.
هوش مصنوعی: در حالی که در مقام شاهزادهای بیخبر از مشکلات و دشواریها بودم، از حوادث سخت در امان بودم. اکنون که به مقام و مسئولیتی رسیدهام، احساس امنیت میکنم.
هوش مصنوعی: پرندهای بزرگ و قوی که فرمانروای یک سرزمین وسیع است، به شکار کوچکی اشاره میکند و میگوید: من شکار بسیار کوچکتری را پیدا کردهام.
هوش مصنوعی: تیغ خنجر خسرو مانند خندهای است که از خون دشمنان بر زمین ریخته میشود؛ من در پی نوشیدن شراب، بدون هیچ نشئهای، در داشتم که به شادی و مستی برسم.
هوش مصنوعی: من به خاطر لعل خندان که با دقت و عشق به آن نگاه میکردم، سالها سوختم و رنج کشیدم، تا اینکه از مهربانی و اعتبار پادشاهی بهرهمند شدم.
هوش مصنوعی: هر بار که اسب شاهنشاه از شادی و وجد میخروشد، من از نسل شاهانی میدانم که اسبسواران نیکو داشتهاند.
هوش مصنوعی: در نهایت، امیدوارم که محمود به ناصرالدین شاه کمک کند و به او زیبایی و شکوه بیشتری در تاج و سلطنتش ببخشد.
هوش مصنوعی: در بالای تخت پادشاه، خورشید جایگاه دارد، مانند اینکه در آسمان جایی خاص و محترم دارد.
هوش مصنوعی: از شادابی و سرزندگی آن لحظه که شاه بر تخت نشسته، به نظر میرسد که تخت مانند جان دارد و زندگی میکند.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه شاه از هر سو به او تبریک میگویند و مردم خاک و خاکستر سرزمین ری را با این زبان نام میبرند.
هوش مصنوعی: زمین به قدری از خوشحالی میرقصد که گویی تمام اجزای آن زنده و در حال حرکت هستند.
هوش مصنوعی: سلطنت و شاهی زمانی ارزشمند است که دوام و طول عمر داشته باشد و شخصی که از این مقام برخوردار است، به خاطر داشتن عمر جاودان به آن افتخار میکند.
هوش مصنوعی: کودک که در مهد شیر خواری به سر میبرد، حالا ولیعهد شاه شده است. چه اهمیتی دارد؟ زیرا سرنوشت او مانند سرنوشت شاه است و او بر جهان فرمانروایی میکند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد بچهٔ شیر، ملک محمود است، چون او هنوز در نوزادی به سر میبرد و دلش مانند شیرها شجاع و نیرومند است.
هوش مصنوعی: در گهواره، هر لحظه انگشت خود را به هدف نشانهگیری میدهد، زیرا همواره به فکر بازی با تیر و کمان است.
هوش مصنوعی: ابر و اشک چشمانش را هر لحظه میمالد، زیرا در دلش شوقی مانند شمشیر و نیزه دارد.
هوش مصنوعی: در نهایت امیدواریم که ناصرالدین شاه، مانند ملک محمود، با زیبایی و عظمت به تاج و تخت خود بیفزاید و برتری خود را به نمایش بگذارد.
هوش مصنوعی: ای کاش شاه ما همیشه خوشبخت و خوشاقبال باشد و بخت و fortune او نیز همواره در اوج و بینهایت باشد.
هوش مصنوعی: آرزوهای ما، که هر کدام از دو جهان بیشتر و بزرگتر هستند، باید همیشه در حضور او باقی بمانند، حتی اگر به زبان نیاوریم.
هوش مصنوعی: وجود او سبب خوشحالی جانهاست و بخشندگیاش برای جهان بسیار باارزش است. ای کاش زمین و خاک در امتداد این وجود و بخشندگی باقی بماند.
هوش مصنوعی: در نزدیک معبود، مانند پادشاهان، بندگان با ارادت و احترام صف میکشند و در این صف، برترین و عادلترین افراد در نزد معبود قرار دارند.
هوش مصنوعی: همهٔ تلاش او فقط به خاطر حرمت دین است و هدف او تنها حفظ حق و جان و تنش میباشد.
هوش مصنوعی: هر زمان که کارد ملک محمود بر تخت توقیع مینهد، روح یک دنیا فدای آن کسی که سجده میکند و آن کسی که سجدهاش را میپذیرد، باشد.
هوش مصنوعی: از میان همه کسانی که به دنیا آمدهاند و والدینی که آنها را پرورش دادهاند، بهترین پدر و بهترین فرزند باید وجود داشته باشند.
هوش مصنوعی: در روز تولد ولیعهد، خوشبختی و سروری به ملک محمود هدیه داده شد و ملک او به شکوه و عظمت بیپایانی دست یافت.
هوش مصنوعی: ناصرالدین شاه، در سالهای مختلف، شادابی و سرزندگی جسم و روح خود را که مشابه حال محمود است، به ثبت رسانده است.
هوش مصنوعی: در نهایت، امیدوارم که محمود برای ناصرالدین شاه درخشش و زیبایی بیشتری به ارمغان آورد، همانطور که در دوران محمود، تاج و کاخ به شکوه و زیبایی بیشتری دست یافتند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.