گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فضولی

نمی‌خواهم به او درد دل صد پاره بنویسم

که می دانم نخواهد خواند گر صد باره بنویسم

ز راهت ریز بهر خشک کردن خاک بر خطی

که من با خون دل بر صفحه رخساره بنویسم

ز جنبش افکند مانند مژگان خامه را حیرت

چو خواهم وصف رویش در دم نظاره بنویسم

بغربت سوختم روزی نگفت آن ماه مشگین خط

که آرم یاد و مکتوبی بآن بیچاره بنویسم

ز سنگ خاره تا روز قیامت سر زند آتش

ز سوز دل اگر حرفی بسنگ خاره بنویسم

نخواهد خواند کس افسانه فرهاد و مجنون را

اگر شرح غم خود را من آواره بنویسم

فضولی کرد تیغ غم قلم هر استخوانم را

که با هر یک حساب ظلم آن خونخواره بنویسم