گنجور

 
فروغی بسطامی

این سر که به تن دارم مست می ناب اولی

این کاسه که من دارم سرشار شراب اولی

این است اگر ساقی، می خور ز حساب افزون

زیرا که چنین مستی تا روز حساب اولی

هر جا بت سر مستی با جام شراب آید

مرغ دل هشیاران البته کباب اولی

آن خواجه که می‌دانم جرم همه می‌بخشد

پیش کرمش رفتن ناکرده ثواب اولی

دوشینه سیه چشمی در خواب خوشم گفتا

کز نشهٔ بیداری کیفیت خواب اولی

گفتم ز لب نوشت صد بوسه طمع دارم

گفتا که سؤالت را ناگفته جواب اولی

از چشم بد مردم ایمن نتوان بودن

رخسار نکوی او در زیر نقاب اولی

ابروی کمان دارش پیوسته به چین خوش تر

گیسوی گره گیرش همواره به تاب اولی

این پسته که او دارد خندان ز قدح خوش تر

این چهره که او دارد گلگون ز شراب اولی

گنجینهٔ مهر او در سینه نمی‌گنجد

کاشانه بدین تنگی یک باره خراب اولی

تخمی که به دل کشتم آب از مژه می‌خواهد

چشمی که به سر دارم سرچشمهٔ آب اولی

اشعار فروغی را با نافه رقم باید

آن شعر مسلسل را شستن به گلاب اولی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
حافظ

این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی

وین دفتر بی‌معنی غرق می ناب اولی

چون عمر تبه کردم چندان که نگه کردم

در کنج خراباتی افتاده خراب اولی

چون مصلحت اندیشی دور است ز درویشی

[...]

ابن حسام خوسفی

آن زلف مشَّوش وش اندر خم و تاب اولی

وآن نرگس خوش منظر مخمور و خراب اولی

چون مشک و گل و نسرین خوش منظر و خوش بویند

بر عارض گلگونت بر مشک و نقاب اولی

در دیده من چهرت در سینه من مهرت

[...]

حزین لاهیجی

من رند خراباتم،سر مست و خراب اولی

وین عقل نصیحت گر، مغلوب شراب اولی

در خرقه نمی گنجم، با سبحه نمی سازم

ایام بهار آمد، ساقی می ناب اولی

بی عشق چه فیض آخر، از عمر توان بردن

[...]

غبار همدانی

بر گردنم از مویت پیوسته طناب اولی

سرپنجه ات از خونم همواره خضاب اولی

در خُمّ فلاطونی اسرار محبت نیست

یک چند فرو رفتن در خُمّ شراب اولی

عشق آمد و عقلم را در پرده نهان فرمود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه