زان سر زلف مرا بی سرو سامان کردی
خاطرم جمع نشد تا تو پریشان کردی
من به سودای غمت اشک به دامن کردم
تا تو از سنبل تر مشک به دامان کردی
سینه صد چاک و جگر پاره خدا را بنگر
که چهها با من از آن چاک گریبان کردی
حیرتی دارم از آن صورت زیبا که تو راست
که به یک جلوه مرا صورت بی جان کردی
عندلیب دل من نغمه سرا شد روزی
کانجمن را ز رخت صحن گلستان کردی
خون بهای دلم از لعل گهربار بیار
چون به خون غرقهاش از خنجر مژگان کردی
نام شمشیر تو آسایش جان باید کرد
که ز کشتن همه دشوار من آسان کردی
سالها در طلبت گوشهنشینی کردم
تا گذاری به سر گوشهنشینان کردی
هم نشینان تو از بوی ریاحین مستند
وه که در کار سمن و سنبل و ریحان کردی
تا فروغی نظری در رخ زیبای تو کرد
فارغش از مه و خورشید درخشان کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و دلبستگی خود میپردازد. او از تأثیرات عمیق زلف و زیبایی محبوبش صحبت میکند و به اشکها و دردهای ناشی از غم او اشاره دارد. شاعر به حسرت و حیرت از زیبایی معشوق میافزاید و آن را همچون گلستانی پر از عطر و نغمه توصیف میکند. او از سالها دلتنگی و انتظار برای دیدن محبوب میگوید و به تأثیر مجدد و مستکنندهاش بر او اشاره میکند. در نهایت، شاعر به این نکته میپردازد که زیبایی محبوبش حتی میتواند سحر و جادو را تحتالشعاع قرار دهد.
هوش مصنوعی: تو با زلفهای پریشان و زیبایت مرا به آشفتگی کشاندی، اما هنوز نتوانستم دلم را آرام کنم و این درهم ریختگی را فراموش کنم.
هوش مصنوعی: من به خاطر اندوه تو اشکهای خود را به دامن ریختم، تا تو نیز مانند گل سنبل، عطر و زیبایی را به دامانت بیاوری.
هوش مصنوعی: به دل و جان خود ناراحتیها و دردهای عمیق من را ببین که چگونه به خاطر محبت و عشق خداوند به من آسیب رسانده است.
هوش مصنوعی: من از زیبایی تو شگفتزدهام، زیرا با یک نمایندگی از چهرهات، روح و جانم را از من گرفتهای.
هوش مصنوعی: پرنده خوش صدا روزی دل من را شاد کرد و با زیبایی تو، جمع دوستان را به عیش و نوش واداشت.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر درد و رنجی که کشیده، نیاز به جبران و محبت دارد. بیا و با زیبایی و خودت، این دل را تسکین بده، چرا که به خاطر عشق و غم چشمهایت، شاداب و سرشار از احساسات الهامبخش شدهام.
هوش مصنوعی: نام شمشیر تو به قدری تأثیرگذار است که انسان باید برای آرامش خود در نظر بگیرد، زیرا تو با قدرتی که داری، کار کشتن را برای دیگران راحت کردهای.
هوش مصنوعی: سالها در انتظار تو به گوشهای نشستم و زندگیام را صرف کردم تا روزی توجه تو به من جلب شود.
هوش مصنوعی: دوستان تو از عطر گلها سرمست و شاداباند و تو مشغول کارهایی مانند تهیه سمن، سنبل و ریحان هستی.
هوش مصنوعی: زمانی که نوری زیبا به چهره تو تابید، آنقدر درخشان و جذاب شدی که دیگر به ماه و خورشید نیاز نداری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.