رهزن ایمان من شد نازنین تازهای
رفتم از کیش مسلمانی به دین تازهای
خواجه هی خاموش باش امشب که اصحاب حضور
خلوتی دارند با خلوتنشین تازهای
کاشکی میریخت از بهر سرشک دیدهام
دست معمار قضا طرح زمین تازهای
گر ز چین آشوب برخیزد عجب نبود که باز
بر سر زلف تو افتادهست چین تازهای
نام یاقوت لبت بر خاتم دل کندهام
اسم اعظم را نوشتم بر نگین تازهای
گوشهٔ چشمی به سوی من نداری، گوییا
خرمن حسن تو دارد خوشهچین تازهای
در تمام عمر خوردم نیش زنبور فراق
تا مرا نوشینلبت داد انگبین تازهای
ترسم از دست تو ای سنگیندل بیدادگر
دست غیب آید برون از آستین تازهای
تا جوان گردی فروغی در جهان پیرانهسر
تازه کن عهد کهن با مهجبین تازهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عشق و دلبستگی شاعر به معشوقهاش میپردازد. شاعر از تغییر و تحولی در ایمان و زندگی خود سخن میگوید و به زیباییهای معشوقهاش اشاره میکند. او میخواهد از غم فراق رهایی یابد و با یادآوری عشق و زیباییهای معشوقه، آرزوی نو شدن و تازه شدن دارد. به طور کلی، شعر به پیوند عمیق عشق و احساسات انسانی و همچنین نیاز به نو شدن در زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: نازنین جدیدی که در زندگیام وارد شده، به مانع ایمان من تبدیل شده است. از اعتقادات قبلیام فاصله گرفته و به دین و باورهای تازهای رو آوردهام.
هوش مصنوعی: ای خواجه، امشب سکوت را برگزین، زیرا که دوستان در جمعی خصوصی با شخص تازهای در حال صحبت هستند.
هوش مصنوعی: کاشکی معمار سرنوشت برای من نقشهای جدید میکشید و اشکهایم را به زمین تبدیل میکرد.
هوش مصنوعی: اگر از چین (موهای تو) ناآرامی و بیقراری برپا شود، تعجبی ندارد که دوباره چین و تابی تازه بر سر زلف تو شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: من نام یاقوت مانند لب تو را بر نشان دل خود حک کردهام و نام بزرگ را بر روی نگین جدیدی نوشتهام.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که توجهی به من نداری، انگار زیباییهای تو طرفداران جدیدی پیدا کردهاند.
هوش مصنوعی: در طول زندگیام همیشه از دوری و جدایی رنج بردم، اما حالا که طعم لبهای شیرین تو را چشیدم، به من شگفتی تازهای بخشیدهای.
هوش مصنوعی: من نگرانم که با بیرحمی و ظلم تو، قدرتی ناشناس و غیبی ناگهان از پرده بیرون بیاید و گرفتارم کند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که جوان هستی، درخشش خود را در دنیای پیران زنده نگهدار و قراردادی که با زیبایان قدیمی داشتهای را با شخصی جدید و زیبا احیا کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای که از قدرت تویی حسن آفرین تازه ای
باز از روی کرم بنما جبین تازه ای
جلوهٔ معشوق چون هر دم به رنگی دیگر است
می توان هر روز پیدا کرد دین تازه ای
کس نمی داند جهان را چیست از تبدیل وقت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.