گفتم که چیست راهزن عقل و دین من
گفتا که چین زلف و خط عنبرین من
گفتم که الامان ز دم آتشین من
گفتا که الحذر ز دل آهنین من
گفتم که طرف دامن دولت به دست کیست
گفتا به دست آن که گرفت آستین من
گفتم که امتحان سعادت به کام کیست
گفتا که کام آن که ببوسد زمین من
گفتم که بخت نیک بگو هم قرین کیست
گفتا قرین آن که شود هم نشین من
گفتم که بهر چاک گریبان صبح چیست
گفتا ز رشک تابش صبح جبین من
گفتم که از چه خواجه انجم شد آفتاب
گفتا ز بندگی رخ نازنین من
گفتم که ساحری ز که آموخت سامری
گفتا ز چشم کافر سحر آفرین من
گفتم کجاست مسکن دلهای بی قرار
گفتا که جعد خم به خم چین به چین من
گفتم هوای چشمهٔ کوثر به سر مراست
گفتا که شرمی از لب پر انگبین من
گفتم کدام دل به غمت خرمی نخواست
گفتا دل فروغی اندوهگین من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر در قالب سوال و جواب به جستجو و کنکاش معنوی و عرفانی میپردازد. او ابتدا از مشکلات و موانع عقل و دین میپرسد و معانی و نشانههای عشق و زیبایی را به تصویر میکشد. پاسخهایی که میگیرد، نشاندهنده وابستگی عمیق او به معشوق و به زیباییهای اوست. همچنین، در دل سوالات، مفاهیم بخت، سعادت، و دلهای بیقرار مطرح میشود. شاعر با استفاده از استعارهها و زیباییهای زبانی، عشق و ارتباط عمیق خود با معشوق و رازهای وجودی را به نمایش میگذارد. شعر، در نهایت به ابراز اندوه و تلاش برای درک عشق و حقیقتهای عمیقتر زندگی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: گفتم چه چیزی عقل و دین مرا به خطر میاندازد، او پاسخ داد که زلف چینخورده و خط عطرین من است.
هوش مصنوعی: گفتم که از این نفس آتشینم نجاتم بده، او گفت مراقب باش، من دل سختی دارم.
هوش مصنوعی: گفتم که دامن نعمت و ثروت را چه کسی در دست دارد، گفت آن کسی که آستین من را گرفت.
هوش مصنوعی: گفتم که خوشبختی به دست چه کسی است، او پاسخ داد که خوشبخت کسی است که زمین را میبوسد.
هوش مصنوعی: گفتم که خوشبختی چه کسی را همراهی میکند، گفت: خوشبختی از آن کسی است که با من همنشین شود.
هوش مصنوعی: در اینجا میگوید که وقتی از زیباییهای صبح و نور آن سوال کردم، پاسخ شنیدم که دلیل این زیبایی و تابش صبح، زیبایی و درخشندگی پیشانی من است. به عبارت دیگر، زیبایی صبح از حسادت نسبت به زیبایی آن شخص ناشی میشود.
هوش مصنوعی: گفتم چرا آقایان آسمان مثل خورشید درخشان شدند؟ پاسخ داد که به خاطر خدمتگزاری و زیبایی چهره نازنین من است.
هوش مصنوعی: گفتم ساحر این هنر را از که آموختهای؟ سامری پاسخ داد: این قدرت را از چشم کافرانی یاد گرفتهام که سحر و جادو میافرینند.
هوش مصنوعی: گفتم جای آرامش دلهای بیقرار کجاست؟ گفت آنجا که موهای پرتابان و چیندار توست.
هوش مصنوعی: گفتم که دلم شوق چشمهٔ کوثر را دارد، او پاسخ داد که آیا از لبهای شیرین من شرم نمیکنی؟
هوش مصنوعی: سوال کردم کدام دل است که از غم تو شاد باشد. او پاسخ داد که دل من، فروغی، در اندوه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کید حسود اگر به مثل کوه آهنست
بگدازد از مهابت چین جبین من
ور خبث جهل پرور او سحر سامریست
عاجز شود ز معجز رای رزین من
ثعبان سحر خبث اعادیست کلک نظم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.