غزل شمارهٔ ۱۷
باعث مردن بلای عشق باشد مرا
راجت جان من آخر آفت جان شد مرا
نرگس او با دل بیمار من الفت گرفت
عاقبت درد محبت عین درمان شد مرا
کو گریبان چاک سازد صبح از این حسرت که باز
مطلع خورشید آن چاک گریبان شد مرا
دوش پیچیدم به زلفش از پریشان خاطری
عشق کامم داد تا خاطر پریشان شد مرا
سخت جانی بر نمیدارد سر کوی وفا
تا سپردم جان به جانان سختی آسان شد مرا
داستان یوسف گمگشته دانستم که چیست
یوسف دل پا در آن چاه زنخدان شد مرا
حسرت عشق از دل پر حسرتم خالی نشد
هر چه خون دیده از حسرت به دامان شد مرا
کام دل حاصل نکردم از صبوری ورنه من
صبر کردم در غمش چندان که امکان شد مرا
این تویی یا مشتری یا زهره یا مه یا پری
یا مراد هر دو عالم حاصل جان شد مرا
خانهٔ شهری خراب از حسن شهر آشوب اوست
نی همین تنها فروغی خانه ویران شد مرا
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
امیرمحم نوشته:
سلام به شما ممنون از سایت خوبتون خواستم بگم که در
بیت اول به جای «راجت» باید «راحت» بنویسید
باتشکر از زحمات شما
👆⚐
محمد نوشته:
ضمن سلام باید بگویم که با توجه به دسترسی نداشتن اینجانب به سایر نسخ مرحوم فروغی اشکالی به جهت وزنی و معنی در مطلع این غزل شاهدم که چنانچه مرحوم فروغی هم به این نکته توجه نکرده باشد صحیحش چنین باشد {باعث مردن بلای عشق دیرین شد مرا}
👆⚐
محمد نوشته:
تصحیح می کنم که {شایان} به جای {دیرین}در حاشیه ی درج شده مناسبتر است
👆⚐
مهدی نوشته:
به نظر بند حقیر میباشد بجای باشد وزن رو با تعادل میاره
👆⚐