لعل تو به سر چشمهٔ زمزم نتوان داد
این مهر خدا داده به خاتم نتوان داد
عشاق تو را زجر پیاپی نتوان کرد
مستان تو را جام دمادم نتوان داد
بر چشم تو نتوان نظر از عین هوس کرد
آهوی حرم را به خطا رم نتوان داد
هر کس خم ابروی تو را دید به دل گفت
در هیچ کمانی به از این خم نتوان داد
نقد دل و دین بر سر سودای تو دادیم
جنسی است محبت که جوی کم نتوان داد
ماییم و جهانی که به خاطر نتوان گفت
ماییم و پیامی که به محرم نتوان داد
سری که میان من و میگون لب ساقی است
کیفیت آن را به دو عالم نتوان داد
جانان مرا بار خدا داده ز رحمت
جسمی که به صد جان مکرم نتوان داد
آن معجزه کز لعل تو دیدهست فروغی
هرگز به دم عیسی مریم نتوان داد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و زیبایی معشوق صحبت میکند و بیان میکند که لذت و ارزش عشق خداوندی و محبت به اندازهای است که نمیتوان آن را با هیچ چیزی در جهان عوض کرد. شاعر به زیباییهای معشوقش اشاره میکند و میگوید عشق واقعی و عمیق به قدری قیمتی است که هیچ چیز دیگری نمیتواند جایگزین آن شود. احساسات و ارادت عاشق به معشوق به حدی است که نمیتوان آن را در کلمات یا اصطلاحات مادی بیان کرد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که محبت حقیقی و زیبای معشوق فراتر از هر گونه وصف و توصیف است.
هوش مصنوعی: مهر و زیبایی تو آنقدر ارزشمند و خاص است که نمیتوان آن را به سر چشمهٔ زمزم بخشید و این محبت و عشق از سوی خداوند به خاتم داده شده و قابل مقایسه با چیزهای عادی نیست.
هوش مصنوعی: عاشقان تو را با آزار مکرر نمیتوان فرسوده کرد و مستهای تو را نیز نمیتوان به طور مداوم سیراب کرد.
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده که انسان نمیتواند بدون احساس نیاز و هوس به چشمان تو نگاه کند. مانند اینکه نمیتوان آهو را که متعلق به حرم است، به راحتی از جا حرکت داد؛ چرا که هر کس و هر چیزی جایی را دارد که متعلق به اوست و نمیتوان به سادگی آن را به دست آورد یا تغییر داد.
هوش مصنوعی: هر کسی که خم ابروی تو را مشاهده کرد، در دلش فکر کرد که هیچ کمانی نمیتواند به زیبایی این خم باشد.
هوش مصنوعی: ما برای عشق تو، دل و دین خود را فدای خیال تو کردیم. این محبت همچون کالایی است که نمیتوان آن را با کم و کاستی به دست آورد.
هوش مصنوعی: ما در این دنیا هستیم و موضوعاتی وجود دارند که نمیتوانیم در موردشان صحبت کنیم، همچنین پیامهایی داریم که نمیتوانیم به هر کسی بگوییم.
هوش مصنوعی: سری که میان من و زیباییهای میگون لب ساقی وجود دارد، به هیچ یک از دو جهان قابل مقایسه نیست.
هوش مصنوعی: عشق و محبوب من، به لطف و رحمت خداوند، جانی به من عطا شده که به هیچ قیمتی نمیتوان به آن ارزش داد؛ این جان بسیار ارزشمندتر از آن است که بتوان با همه جانها و ارزشها مقایسهاش کرد.
هوش مصنوعی: آن جاذبه و زیبایی که از لعل تو دیده شده، نوری است که هیچگاه نمیتوان آن را به نفس عیسی مریم بخشید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.