ما و هوس شاهد و می تا نفسی هست
کی خوشتر از این در همه عالم هوسی هست
ای خواجه بهش باش که با آن لب مینوش
گر باده به اندازه ننوشی عسسی هست
گر مرد رهی با خبر از نالهٔ دل باش
زیرا که به هر قافله بانگ جرسی هست
یا قافله سالار ره کعبه ندانست
یا آن که به صحرای طلب بار بسی هست
تنها نه همین اسب من اول قدم افتاد
کافتاده در این بادیه هر سو فرسی هست
خواهی که دلت نشکند از سنگ مکافات
مشکن دل کس را که در این خانه کسی هست
از دیدهٔ دلسوختگان چهره مپوشان
ای آینه هشدار که صاحب نفسی هست
تا داد مرا از تو ستمگر نگرفتند
کس هیچ ندانست که فریادرسی هست
مرغ دلم از باغ به تنگ است فروغی
تا حلقهٔ دامی و شکاف قفسی هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و هوس است و به زیباییهای یک معشوق میپردازد. شاعر از لذتی که در نوشیدن می و به عشق ورزیدن وجود دارد، صحبت میکند و تاکید میکند که عشق و حسرت در دل انسانها همیشه حاضر است. او از دوری و تنهایی سخن میگوید و میگوید که هر کسی در این دنیا باید مراقب باشد که دل کسی را نشکند، چرا که در این دنیا همه در جستجوی عشق و محبت هستند. در ادامه، شاعر بیان میکند که دلش به خاطر دوری از معشوق میسوزد و در نهایت به این نکته اشاره میکند که در زندگی، هر فردی ممکن است دچار مشکلات و ستمهایی شود و نیاز به فرادری را احساس کند. در کل، این شعر به عمق احساسات انسانی و جستجوی عشق و امید در زندگی میپردازد.
هوش مصنوعی: ما و آرزوهایمان دربارهی عشق و شراب تا زمانی که نفسی در این دنیا داریم، چه چیزی میتواند بهتر از این باشد که چنین آرزوهایی وجود دارد؟
هوش مصنوعی: ای آقا، با آن لب شیرینت بیا باده بنوش که اگر به اندازه نداشته باشی، کوشکی در انتظار است.
هوش مصنوعی: اگر در مسیری حرکت میکنی، باید از درد و رنج دل آگاه باشی، زیرا در هر گروهی صدای فریاد و دلنگرانی وجود دارد.
هوش مصنوعی: یا رهبر قافله نمیدانست که چطور به کعبه برسد، یا اینکه در بیابان جستجوی خود، بار زیادی بر دوش دارد.
هوش مصنوعی: تنها اسب من نیست که در آغاز مسیر زمین خورده است؛ در این بیابان هر طرف، اسبهای دیگری هم هستند که به زمین افتادهاند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی قلبت آسیب نبیند، دل کسی را نشکن؛ زیرا در این مکان، شخصی وجود دارد که ممکن است آسیب ببیند.
هوش مصنوعی: ای آینه، چهرهات را از دلسوختگان پنهان نکن، چون کسی در اینجا هست که به احساسات و دردهای آنها توجه دارد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که کسی از ستمگریهای تو پاسخی نگرفت، هیچکس متوجه نشد که برای من، کسی وجود دارد که بتواند به فریادم برسد.
هوش مصنوعی: دل من از شرایط سخت و زجرآور خسته و آزرده است، تا زمانی که یک حلقه دام یا شکاف و ضعفی در قفسی وجود دارد، همچنان در بند احساسات من هستم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در زیر فلک نیست اگر همنفسی هست
در پرده غیب است اگر دادرسی هست
بیرون چه کشی دلو تهی از چه کنعان؟
غافل مشو از یاد خدا تا نفسی هست
زخمی است که الماس در او ریشه دوانده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.