بلینا بالفتن فی لیلة الهجر
ظلام فیه حتّی یطلع الفجر
امامی انت بدّلها الی القدر
لتسلم فیه حتی مطلع الفجر
برآی ای صبح روشندل خدا را
که بس تاریک میبینم شب هَجر
سرآمد عمر من بیحضرت تو
فغان از این تطاول آه از این زَجر
من از شوقت نخواهم گشت فاتر
ولو ادّ بتنی بالهجر و الحجر
دلا در شوق او ثابتقدم باش
که در این ره نباشد کار بیاجر
وفا خواهی جفا باید کشیدن
فانّ الربح والخسران فی التجر
درخت مهرش ار در دل نشانی
که بس چینی ثمرها فیض از این شَجر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شبِ وصل است و طی شد نامهٔ هَجر
سلامٌ فیهِ حَتّی مَطْلَعِ الفَجْر
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این رَه نباشد کار بی اجر
من از رندی نخواهم کرد توبه
[...]
چو وصل آمد نزیبد قصهٔ هجر
چراغ شام بی نورست در فجر
بلینا بالفتن فی لیلة الهجر
ظلام فیه حتّی یطلع الفجر
امامی انت بدّلها الی القدر
لتسلم فیه حتی مطلع الفجر
برآی ای صبح روشندل خدا را
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.