هان مژده ای بیار صبا از دیار دوست
تا در طلب دلم شود امیدوار دوست
کحل جواهری به من آر ای نسیم صبح
زان خاک نیکبخت که شد رهگذار دوست
یا نامهای بیار که تعویذ جان کنم
یا جان کنم نثار خط مشکبار دوست
خواهم ز حق که از مدد بخت کارساز
بر حسب آرزو شودم کار و بار دوست
مائیم و آستان نبی و علی و آل
جانها به کف گرفته برای نثار دوست
گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند
ما و چراغ و چشم و ره انتظار دوست
افلاک را برای امام آفریدهاند
در گردشند برحسب اختیار دوست
دشمن اگر به رفض زند طعنه فیض را
منت خدای را که نیم شرمسار دوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به وصف عشق و امید نسبت به دوست و محبوب پرداخته است. شاعر از نسیم صبح درخواست میکند که خبر یا نشانی از دوست بیاورد تا دلش امیدوار شود. او خواستار جمال و زیباییهای دوست است و میخواهد با نامهای از او جان تازهای بگیرد. شاعر بر این باور است که بخت و اقبال او با آرزوهایش باید هماهنگ شود و در این راه، جان خود را برای دوست قربانی میکند. او با اشاره به آستان پیامبر و اهل بیت، نشان میدهد که تمام وجودش برای دوست است. حتی سختیها و فتنههای دنیا نمیتوانند او را از مسیر عشق به دوست منحرف کنند. شاعر به این نکته نیز اشاره میکند که نظام آفرینش به خاطر امام و پیشوایان، و امید به آنها بنا شده است. در نهایت، او با تواضع از خداوند شکرگزاری میکند که چیزی از عشق به دوست در دلش کم نشده است.
هوش مصنوعی: ای صبح، خبر خوبی بیاور از سرزمین دوست، تا دل من در جستجوی او امیدوار شود.
هوش مصنوعی: ای نسیم صبح، لطفا جواهر کحل را برایم بیاور، از آن خاک خوشبختی که باعث شده تا راهی برای رسیدن به دوست پیدا کنم.
هوش مصنوعی: یا نامهای بیاور که به خاطر آن جانم را فدای محبت کنم یا اینکه جانم را به عشق خط دلانگیز دوست قربانی کنم.
هوش مصنوعی: از خدا میخواهم که با یاری سرنوشت، کارها و درخواستهایم به خوبی برای دوست تحقق پیدا کند.
هوش مصنوعی: ما در کنار درگاه پیامبر و علی و خاندان ایشان هستیم و جانهایمان را برای فدای دوستان به دست گرفتهایم.
هوش مصنوعی: اگر طوفان فتنهها دو جهان را به هم بریزد، ما و چراغ، و چشمانمان و راهمان در انتظار دوست خواهیم ماند.
هوش مصنوعی: آسمانها و کهکشانها به خاطر امام خلق شدهاند و به اراده او به دور خود میچرخند.
هوش مصنوعی: اگر دشمن به ما حمله کند و به ما تهمت بزند، جای شکرگزاری است که ما از این موضوع شرمنده دوستانمان نیستیم و خدا را سپاسگزاریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن پیکِ ناموَر که رسید از دیارِ دوست
آورد حِرزِ جان ز خطِ مُشکبارِ دوست
خوش میدهد نشانِ جلال و جمالِ یار
خوش میکند حکایتِ عِزّ و وقارِ دوست
دل دادمش به مژده و خِجلَت همیبرم
[...]
دیدم نبشته از قلم مشکبار دوست
خطی سیه چو سنبل تر بر غذار دوست
بر صفحه حریر کشیده به مشک ناب
حرفی ز نوک خامه عنبر نگار دوست
صد جان من فدای تو پیک خجسته پی
[...]
جز در پناه وصل و دل استوار دوست
کس عافیت گمان نبرد در دیار دوست
قاتل چنان خوش است که بی رحم تر شود
از التماس دشمن و از اعبتار دوست
صد تن شهید شهرت و یک تن شهید عشق
[...]
زار و نزار و خسته ام و بی قرار دوست
از من ای صبا ببر خبری تا دیار دوست
گو یاد کن زحال جگر خستگان هجر
آنشب که هست روز و شب اندر کنار دوست
کی در خور غمست و فراق آنکه سالها
[...]
درمانده دل به کار من و من به کار دوست
دل شرمسار من شد و من شرمسار دوست
در گریه اختیار ندارم که داده است
عشقم زمام دل به کف اختیار دوست
من بیقرار لطفم و دل بیقرار ناز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.