ساقیا پیمانهٔ سرشار هی
ای مغنی ناخنی بر تار هی
تارهائی یابم از زنجیر عقل
مطرب دیوانگان بردار هی
میکشد دلرا ز هر سو دلبری
بر دلم دستی نزد دلدار هی
جان بلب آمد مریض عشقرا
شربتی زان لعل شکربار هی
وه چه کرد این عشق با دلهای ما
الحذر زین قلزم ز خار هی
نیست آگه در جهان جز مست عشق
با تو دارم اینسخن هشیار هی
تا بکی اینخواب غفلتهای های
یکدمک بیدار شو بیدار هی
زاهدا تا کی کنی انکار عشق
پند من بشنو مکن انکار هی
تا بکی از هر هواسازی بتی
محو شو در واحد قهار هی
شکر آن در گوشها کوشندفیض
هان مکن اسرار را اظهار هی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
موسی و فرعون معنی را رهی
ظاهر آن ره دارد و این بیرهی
روی بنمای ای پری رخسار هی
عقل را دیوانه کن دلدار هی
بلبلانت در ترنم آمدند
جلوهٔ کن ای گل بیخار هی
دل بجان آمد مرا از هجر تو
[...]
یاد ما هرگز نکردی یار هی
رفت کار از دست و دست از کار هی
چند سوزم ز آتش دل روز و شب
بیش از این طاقت ندارم یار هی
از غمت ای ترک آتشخو مرا
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.