کی پسندی تو جفا بر من مسکین کی کی
تو و اندیشه ین کار خدا را هی هی
معدن مهر و وفا ز آنکه ازو جور و جفا
حاشلله کی آید ز تو اینها کی کی
دردیم وعدهٔ وصلت ببهار اندازی
باز چون فصل بهار آید گوئی دی دی
زخم بر من زنی و دست من آلوده کنی
تا چه گویند که زد زخم بگوئی وی وی
بس که با ناله و زاری دل من خو کرده است
چون شوم خاک نروید ز گل من جز نی
می انگور نخواهم که بود تلخ و پلید
لب شیرین تو خواهم بمکم پی در پی
جرعهٔ از لب لعلت اگرم دست دهد
تا ابد موی بمویم همه گوید می می
گر بخاکم گذری رقص کنان برخیزم
وز سر شوق زنم نعرهٔ یاحی یاحی
هی و هوئی بکن ای فیض بود کز طرفی
ناگهان بر سرت آید که رسیدم هی هی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از بیوفایی معشوق میپردازد. شاعر به طور مکرر از جفای معشوق و بیوفاییهای او شکایت میکند و میگوید که چگونه درد و رنج او به خاطر عشقش تسکین نمییابد. او به فصل بهار و وعده وصل اشاره میکند و از تلخی و زخمهایی که بر او میخورد، سخن میگوید. در عین حال، شاعر در جستجوی شیرینی و لذت عشق است و امید دارد که معشوقش به او توجه کند، حتی اگر به سادهترین شکل ممکن باشد. او از حسرت و longing به شدت رنج میکشد و از معشوق میخواهد که دلش را درک کند و به او توجه نشان دهد.
هوش مصنوعی: چه کسی را خوش میآید که بر من بیچاره جفا شود؟ تو که هستی و چه فکرها و تدبیرهایی دربارهی این کار خدا انجام میدهی؟ افسوس!
هوش مصنوعی: معدن محبت و وفا از کسی است که از او ظلم و ستم دور است. هیچگاه این مسائل از تو برنمیخیزد.
هوش مصنوعی: ما در انتظار وعدهٔ دیدار هستیم و امید داریم که آن ملاقات در فصل بهار رخ دهد، اما زمانی که بهار میرسد، هیچ چیزی از آن وعدهٔ ملاقات به یادمان نمیآید.
هوش مصنوعی: تو بر من زخم میزنی و دست من را آلوده میکنی، پس خواهید دید که در اینباره چه میگویند و ما چه صحبتی خواهیم کرد.
هوش مصنوعی: دل من به شدت با ناله و گله آشنا شده است، به طوری که وقتی روزی به خاک میرود، از آن جز صدای نی نمیروید.
هوش مصنوعی: من نوشیدنی تلخ و ناخوشایندی از انگور نمیخواهم، بلکه میخواهم به طور مداوم از لبهای شیرین تو لذت ببرم.
هوش مصنوعی: اگر فرصتی پیش بیاید که جرعهای از لبهای تو بنوشم، تا ابد موی من همه نشاندهندهی عاشق بودن من خواهد بود و همه خواهند گفت که من intoxicated از عشق تو هستم.
هوش مصنوعی: اگر بر روی خاک من عبوری کنی، با شادی و رقص برخواهم خاست و از شوق نعرهای سر خواهم داد که "یا حی، یا حی".
هوش مصنوعی: ای فیض، به شوقی و شور و هیاهو بپرداز، زیرا ناگاه از سمتی یا از دنیای دیگری به تو میرسد که من هم آمدهام و این لحظه شگفتانگیز را به جشن مینشینم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خر و پالیک آن جای رسیدم که همی
موزهٔ چینی میخواهم و اسب تازی
آب انگور خزانی را خوردن گاهست
که کس امسال نکردهست مر او را طلبی
هنری مرد نباشد بر هر کس خطری
چون چنین است ترا چیست کنون زین هنری
ز محل کرد بدین شهر مرا دهر جدا
ز خطر کرد بدینجای مرا چرخ بری
بی محل باشم لیکن نه بدین بی محلی
[...]
ای تو را بر مه و زهره ز شب تیره ردی
زهره از چرخ به زیبایی تو کردندی
نه عجب گر کند از چرخ ندا زهره تو را
تا به مه بر ز شب تیره تو را هست ردی
لعبت چشم منی چشم منت باد نثار
[...]
نکند دانا مستی نخورد عاقل می
ننهد مرد خردمند سوی مستی پی
چه خوری چیزی کز خوردن آن چیز ترا
نی چون سرو نماید به مثل سرو چو نی
گر کنی بخشش گویند که می کرد نه او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.