چه شد گر کفر زلفت شد بلای دین
پریشانی گهی بر هم زند آئین
ز هر موئی هزاران دل فرو ریزد
به جنبانی خدا را طرهٔ مشگین
پریشانست در سودای آن بس دل
دلم سهلست اگر زان زلف شد غمگین
بگردن پیچم آن طره یا بازو
اسیر و بندهام گر آن کنی ور این
بود دلها از آن آشفته و در تاب
تو خواه آشفته سازش خواه کن پرچین
به بویش کی رسد مشگ ختن حاشا
ز عطرش وام میگیرد خطا و چین
شب یلداست خورشیدی در آن پنهان
ز هر چینش نماید ماه با پروین
نمییارم سخن از طول آن گفتن
که طول آن گذشت از چین و از ماچین
نهایت چون ندارد وصف زلف تو
درین سودا سخن را فیض کن سرچین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و زیباییهای زلف معشوق است. شاعر با زبان شاعرانه از تأثیر زلف معشوق بر دین و دنیای خود سخن میگوید و احساساتی نظیر پریشانی و دغدغههای عاشقانهاش را بیان میکند. او با اشاره به دلهایی که از زلف معشوق پاشیده میشوند، نشان میدهد که زیبایی معشوق چقدر میتواند انسان را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین شاعر به تضادها و زیباییهای طبیعت و شب یلدا نیز اشاره میکند و از احوالات عاشقانه و افکارش دربارهٔ معشوق و زیباییهای او سخن به میان میآورد. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که وصف زلف معشوق از حد و اندازه فراتر رفته و برای بیان این زیباییها کلام کافی نیست.
هوش مصنوعی: چه اشکالی دارد اگر زلفهای تو باعث کفر و بیدینی شوند؟ گاهی اوقات، این زیبایی میتواند باعث اختلال در اصول و رسمها شود.
هوش مصنوعی: از هر تکانی که موهای مشکی او میخورد، هزاران قلب به زمین میافتند.
هوش مصنوعی: دل من در فکر و خیال آن معشوق پریشانه است و البته برایم چندان دشوار نیست اگر آن زلفها باعث نگرانیام شوند.
هوش مصنوعی: ای کاش بتوانم آن موهای تابدار را به گردن بپیچم یا اینکه اسیر و بندهی بازویت شوم، اگر آن را بپرسی یا این را بخواهی.
هوش مصنوعی: دلها به خاطر تو درهم و برهم شده است، حالا یا آنها را بیشتر به هم بریز یا به آرامش برسان.
هوش مصنوعی: بوی مشک ختن به کسی نمیرسد، اما عطری که دارد باعث میشود تا عطرهای دیگر به خطا بیفتند و اشتباه کنند.
هوش مصنوعی: شب یلداست و در این شب، خورشیدی پنهان شده است که با هر تزیین و آرایشی، ماه در کنار ستاره پروین به نمایش درمیآید.
هوش مصنوعی: نمیخواهم دربارهی مدت زمان آن صحبت کنم، زیرا این زمان از چین و ماچین گذشته است و دیگر طولانی شده است.
هوش مصنوعی: تو خیرهکنندهترین زلفی و وصف تو پایانی ندارد، در این رویا من هم از این کلمات بهرهمند کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الا ای ماه مشکینمو به پیش آر آن می مشکین
ملا کن ساغر و برنِهْ به دست عاشق مسکین
از آن رخشنده خرم که عشاق را شود زو کم
ز فکرت غم ز دیده نم ز بالا خم ز چهره چین
به رنگ چهره معشوق و اشک دیده عاشق
[...]
سزد گر سر فرازد ملک و شایدگر بنازد دین
که گیتی در مه آذر گرفت آیین فروردین
به ملک و دین همی نازند شاهان بلنداختر
که آمد شاه ملکافروز مهمان قوامالدین
کجا باشد ملک چونین سزد دستور او چونان
[...]
مرا هر دم همیگویی که برگو قطعه شیرین
به هر بیتی یکی بوسه بده پهلوی من بنشین
زهی بوسه زهی بوسه زهی حلوا و سنبوسه
برآرد شیر از سنگی که عاجز گشت از او میتین
تو بوسه عشق را دیدی مگر ای دل که پریدی
[...]
نسیم صبح کز بویش مشام جان شود مشکین
مگر هر شب گذر دارد بر آن گیسوی مشک آگین
اگر در باغ بخرامد سهی سرو سمن بویم
خلایق را گمان افتد که فردوسست و حورالعین
چو آن جادوی بیمارش که خون خوردن بود کارش
[...]
شه لشکر کش ما برد از ما عقل و هوش و دین
چرا آن ترک کافر کیش غارت می کند چندین
در آن صف کو سپه رائد به قصد غارت دلها
دلی کآنجا نخواهه شد اسیر او زهی مسکین
چو دود آه خود با او رساندم سوخت چشمانش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.