یک غمزهٔ جان ستان مرا بس
از وصل تو کام جان مرا بس
تا هستی آن شود یقینم
دشنامی از آن دهان مرا بس
از عشرت و عیش و کام دنیا
درد دل و سوز جان مرا بس
آب گرمی و نان سردی
از نعمت این جهان مرا بس
دل می ندهم به دلستانان
آن دلبر دلبران مرا بس
کی عشوه شاهدان نیوشم
آن شاهد شاهدان مرا بس
دل کی بندم به فانیان فیض
آن ساقی باقیان مرا بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از عشوهٔ آسمان مرا بس
وز چاشنی جهان مرا بس
آن پرده و این خیال بازی است
از زحمت این و آن مرا بس
زین ابلق روزگار دیدن
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.