دلم از کشمکش خوف و رجا بسکه طپید
همگی خون شد واز رهگذر دیده چکید
مالکالملک بزنجیر مشیت بسته است
تا نخواهد سر موئی نتواند جنبید
خواهشش داد مرا خواهش هر نیک و بدی
تا که دل کرد برغبت گنه و میلرزید
چو کنم گر ننهم سر به قضا و برضا
سخطم را نبود عائدهٔ غیر مزید
هر بدی سر زند از من همه از من باشد
لیس ربی و له الحمد بظلام عبید
بار الها قدم دل بره راست بدار
تا بهر گام مر او را رسد از قرب نوید
پیش از آنی که کند طایر جانم پرواز
گر بقربم بنوازی نبود از تو بعید
نا امیدم مکن از دولت وصلت ای دوست
که ز تو غیر تو دانی که ندارم امید
فیض را از می وصلت قدحی ده سرشار
تا که در مستی عشق تو بماند جاوید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر کشمکش روحی شاعر بین خوف و رجا (ترس و امید) است. او از فشارهایی که تقدیر بر او وارد کرده، به شدت رنج میبرد و احساس میکند که هیچ قدرتی برای تغییر سرنوشتش ندارد. در حالی که به وسوسههای گناه توجه دارد، در جستجوی راهی است که به آرامش و نزدیکی به حق برسد. شاعر از خداوند میخواهد که قدم دلش را به مسیر درست راهنمایی کند و از او میخواهد که ناامید نشود و در جستجوی وصل و عشق الهی است. او به می و عشق اشاره میکند و میخواهد در مستی عشق باقی بماند. در نهایت، شعر تمایلی عمیق به نزدیکی و وصال با محبوب الهی دارد.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر درگیری احساس ترس و امید آنقدر به تپش افتاده که تمام خونش شده و از چشمانم سرازیر شده است.
هوش مصنوعی: مالکالملک (خداوند) به اراده و تقدیر خود همه چیز را در دست دارد و به مانند یک زنجیر، همه چیز را به کنترل خود درآورده است. به همین دلیل، حتی کوچکترین حرکتی بدون درخواست او ممکن نیست و هیچکس نمیتواند کاری انجام دهد مگر آنکه او بخواهد.
هوش مصنوعی: او از من خواست که نسبت به هر کار خوب و بدی توجه کنم و دل به انحرافات و گناهان نسپارم، در حالی که قلبم از این موضوع میلرزید.
هوش مصنوعی: اگر من سر تسلیم به قضا و خواست الهی نگذارم، هیچ سودی برای من وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هر بدی که از من سر میزند، به خودم مربوط میشود و نه به پروردگارم، و شایسته است که شکر خدا را بهجا آورم در برابر ظلمهای بندگان.
هوش مصنوعی: بار الهی، ای کاش قدمهای دلم را درست و استوار بگردانی، تا هر گامی که برمیدارم، به من بشارت نزدیکی و قرب تو را بدهد.
هوش مصنوعی: قبل از اینکه روح من پرواز کند، اگر به من نزدیک شوی و محبت کنی، دور از تو نیست.
هوش مصنوعی: ای دوست، من را از امید به وصل و همراهیات ناامید نکن، چراکه غیر از تو هیچ امیدی ندارم.
هوش مصنوعی: به من جرعهای از می عشق تو عطا کن تا در حالت مستی از این عشق همیشه باقی بمانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این منم کز تو مرا حال بدین جای رسید
این تویی کز تو مرا روز چنین باید دید
من همانم که به من داشتی از گیتی چشم
چه فتاده ست که در من نتوانی نگرید
من همانم که مرا روی همی اشک شخود
[...]
ای شرابی به خمستان رو و بردار کلید
در او باز کن و رو به آن خم نبید
از سر و روی وی اندر فکن آن تاج تلید
تا ازو پیدا آید مه و خورشید پدید
دل مسکین مرا کژدم دوری بگزید
تا برفت آن صنم دلبر و دوری بگزید
طرب از من بگریزاند و خود از من بگریخت
طرب از من برمایند و خود از من برمید
گر نیابمش بسا درد که من خواهم یافت
[...]
داستان پسر هند مگر نشنیدی
که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید
پدر او لب و دندان پیمبر بشکست
مادر او جگر عم پیمبر بمکید
خود به ناحق حق داماد پیمبر بگرفت
[...]
ای امیر امرای سخن و شاه سخا
به سخن مثل عطارد به سخا چون خورشید
توئی استاد سخن هم توئی استاد سخا
حاتم طائی شاگرد تو زیبد جاوید
میر میران توئی و ما همه رسمی توایم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.