گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیض کاشانی

دلم از کشمکش خوف و رجا بسکه طپید

همگی خون شد واز رهگذر دیده چکید

مالک‌الملک بزنجیر مشیت بسته است

تا نخواهد سر موئی نتواند جنبید

خواهشش داد مرا خواهش هر نیک و بدی

تا که دل کرد برغبت گنه و می‌لرزید

چو کنم گر ننهم سر به قضا و برضا

سخطم را نبود عائدهٔ غیر مزید

هر بدی سر زند از من همه از من باشد

لیس ربی و له الحمد بظلام عبید

بار الها قدم دل بره راست بدار

تا بهر گام مر او را رسد از قرب نوید

پیش از آنی که کند طایر جانم پرواز

گر بقربم بنوازی نبود از تو بعید

نا امیدم مکن از دولت وصلت ای دوست

که ز تو غیر تو دانی که ندارم امید

فیض را از می وصلت قدحی ده سرشار

تا که در مستی عشق تو بماند جاوید

 
 
 
فرخی سیستانی

این منم کز تو مرا حال بدین جای رسید

این تویی کز تو مرا روز چنین باید دید

من همانم که به من داشتی از گیتی چشم

چه فتاده ست که در من نتوانی نگرید

من همانم که مرا روی همی اشک شخود

[...]

منوچهری

ای شرابی به خمستان رو و بردار کلید

در او باز کن و رو به آن خم نبید

از سر و روی وی اندر فکن آن تاج تلید

تا ازو پیدا آید مه و خورشید پدید

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
قطران تبریزی

دل مسکین مرا کژدم دوری بگزید

تا برفت آن صنم دلبر و دوری بگزید

طرب از من بگریزاند و خود از من بگریخت

طرب از من برمایند و خود از من برمید

گر نیابمش بسا درد که من خواهم یافت

[...]

سنایی

داستان پسر هند مگر نشنیدی

که از او بر سر اولاد پیمبر چه رسید

پدر او لب و دندان پیمبر بشکست

مادر او جگر عم پیمبر بمکید

خود به ناحق حق داماد پیمبر بگرفت

[...]

خاقانی

ای امیر امرای سخن و شاه سخا

به سخن مثل عطارد به سخا چون خورشید

توئی استاد سخن هم توئی استاد سخا

حاتم طائی شاگرد تو زیبد جاوید

میر میران توئی و ما همه رسمی توایم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه