گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فیض کاشانی

زِ شور عشق مرا در سرست شور قیامت

تو ای که عشق نداری برو به راهِ سلامت

قیامتی است به هر گام راهِ عشق و بهشتی

خنک کسی که قیامت بدید تا به قیامت

کمانِ عشق حریفی کشد که باک ندارد

شود اگر هدف صدهزار تیرِ ملامت

هزار خوف و خطر هست گرچه در ره عشق

ولی زِ عشق توان یافت عزّ و جاه و کرامت

نبی زِ عشق نبی شد ولی زِ عشق ولی گشت

زِ عشق یافت نبوت ز عشق رُست امامت

چو عشق هست تو را هر چه هست در دو جهان

چرا که عشق بود اصل هر دو کون تمامت

حیات عشق و مماتست عشق و عشق نُشورست

نعیم عشق و جحیمست عشق و عشق قیامت

حساب عشق و کتابست عشق و عشق ترازو

صراط عشق و نجاتست عشق و عشق ندامت

وسیله عشق و لوا عشق و عشق حوض و شفاعت

درخت طوبی عشقست و عشق دار قیامت

لقای حق نبود غیر عشق پاک ز اغراض

چو فیض عشق بود زارنمیبری تو غرامت

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode