گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
فردوسی

یکی دخت دیگر بد آزرم نام

ز تاج بزرگان رسیده به کام

بیامد به تخت کیان برنشست

گرفت این جهان جهان را به دست

نخستین چنین گفت کای بخردان

جهان گشته و کار کرده ردان

همه کار بر داد و آیین کنیم

کزین پس همه خشت بالین کنیم

هر آنکس که باشد مرا دوستدار

چنانم مر او را چو پروردگار

کس کو ز پیمان من بگذرد

بپیچید ز آیین و راه خرد

به خواری تنش را برآرم بدار

ز دهقان و تازی و رومی شمار

همی‌بود بر تخت بر چار ماه

به پنجم شکست اندر آمد به گاه

از آزرم گیتی بی‌آزرم گشت

پی اختر رفتنش نرم گشت

شد اونیز و آن تخت بی‌شاه ماند

به کام دل مرد بدخواه ماند

همه کار گردنده چرخ این بود

ز پروردهٔ خویش پرکین بود

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode