میفزاید عشق من هر دم چو حسن کاملت
کم شود صبر از دلم هر روز چون رحم از دلت
کُشتة ناز ترا آرام نبود بعد مرگ
در قیامت مضطرب از خاک خیزد بسملت
گر دلت سنگست من هم آتشم، پردور نیست
از فسون عشق اگر جا کرده باشم در دلت
گر تغافل گوشة دامن کشد ناز ترا
قصد قتل عاشقان دارد نگاه غافلت
در میان رندی و زهد تو نتوان فرق کرد
خوش دگر فیّاض درهم رفته حق و باطلت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.