جسم خاکی گر بمیرد آتش جان زنده است
گرد میدان گر نباشد مرد میدان زنده است
بهر خامیها جفای روزگاران کیمیاست
آتش افسردگان دایم به دامان زنده است
گر ننالد کس چه فرق از زندگی تا مردگی
گر نه بلبل، کس چه داند در گلستان زنده است!
عشق باقی شد که فانی در بقای حسن شد
هر که یوسف دید داند پیر کنعان زنده است
اشک، جان میکاهد امّا عمر افزون میکند
تا ابد از نسبت لعلش بدخشان زنده است
با بزرگی شیوة کوچکدلیها پیشه کن
تا ابد زین شیوهها نام بزرگان زنده است
آرزوی طوف مشهد مرده را جان میدهد
تا ابد فیّاض بر یاد خراسان زنده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.