گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

هم در ره معرفت بسی تاخته‌ام

هم در صف عالمان سر انداخته‌ام

چون پرده ز پیش خویش برداشته‌ام

بشناخته‌ام که هیچ نشناخته‌ام

مهستی گنجوی

برخیز و بیا که هجره پرداخته‌ام

وز بهر تو پردهٔ خوش انداخته‌ام

با من به شرابی و کبابی در ساز

کین هر دو ز دیده و ز دل ساخته‌ام

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مهستی گنجوی
مولانا

تا آتش و آب عشق بشناخته‌ام

در آتش دل چو آب بگداخته‌ام

مانند رباب دل بپرداخته‌ام

تا زخمهٔ زخم عشق خوش ساخته‌ام

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
همام تبریزی

دیر است که با غم تو در ساخته‌ام

پنهان ز تو با تو عشق‌ها باخته‌ام

زان با تو نگفته‌ام که هرگز خود را

شایسته خدمت تو نشناخته‌ام

جهان ملک خاتون

عمریست که با غم تو در ساخته‌ام

پنهان ز تو با تو عشقها باخته‌ام

زآن با تو نگفته‌ام که هرگز خود را

شایستهٔ حضرت تو نشناخته‌ام

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از جهان ملک خاتون
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه