فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.
مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «بر من و زندگی من دل ماتم میسوخت» مصرع دوم یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ت» است.
حرف آخر قافیه
شماره ۱: نخست عقل درین ره خراب کرد مرا - محبت آمد و پر آفتاب کرد مرا
شماره ۲: ایزد جزای مستی من کی دهد مگر - لب تشنه در شراب شعور افکند مرا
شماره ۳: به داغی بستم آیین طراوت لالهزاری را - به یک ساغر به سر بردم چو گل فصل بهاری را
شماره ۴: خاک آن کوی فصیحی ز جبین رنجه مکن - از مه و مهر بیاموز جبینسایی را
شماره ۵: گفتیم بشکفیم دو روزی در این چمن - دیدیم روی عالم و بد شد شگون ما
شماره ۶: زنده میگردم پس از مردن چو بر من بگذری - میشود بیدار چون برخفته افتد آفتاب
شماره ۷: خنده میبینی ولی از گریه دل غافلی - خانه ما اندرون ابرست و بیرون آفتاب
شماره ۸: خنده میبینی ولی از گریه دل غافلی - خانه ما اندرون ابرست و بیرون آفتاب
شماره ۹: به زیر خاک فصیحی به چشم گریان رفت - مزار اوست هر آنجا که چشمهساری هست
شماره ۱۰: خاکستر منصور تو را باز توان سوخت - صد مرتبه زیباتر از آغاز توان سوخت
شماره ۱۱: امشب از شعله آهم جگر غم میسوخت - بر من و زندگی من دل ماتم میسوخت
شماره ۱۲: امشب نگهم را نفس بازپسین است - فرداست که یک یک مژه تابوت نگاه است
شماره ۱۳: غمهای مرده در دل ما زنده کرد هجر - گویا شب فراق تو روز قیامت است
شماره ۱۴: سینه بگدازم و دل خون کنم و جان سوزم - شعله شوقم و خاصیت من بسیار است
شماره ۱۵: ره نمییابد اجل هم بر سر بالین ما - بس که ماتمخانه ما از غم هجران پر است
شماره ۱۶: رتبه حسن بلندست چه حاجت به نقاب - بهر منع نگهی کز مژه کوتاهتر است
شماره ۱۷: در مذهب ما هر چه بجز دوست حرام است - گر خود همه ذوق طلب اوست حرام است
شماره ۱۸: باز هر شب دل به تنگ از ناله زار خودست - سینهام درمانده آه شرربار خودست
شماره ۱۹: منم که ناز تو آرایش دکان منست - منم که غمزهات آتشزن روان منست
شماره ۲۰: کعبه را گرد سر بتخانه آرد در طواف - کاروان سالار کفر ار حلقه زنار توست
شماره ۲۱: گریه گردیده گدازست فصیحی گله چیست - کشتی نوح شکستن هنر طوفان است
شماره ۲۲: گر لذت داغ جگر اینست فصیحی - افسوس که در هر سر مویم جگری نیست
شماره ۲۳: دی قاصد یار آمد و مژگان تری داشت - از یار مگر بهر هلاکم خبری داشت
شماره ۲۴: هر نگه کز موجه خون جگر بیرون فتاد - بیجمال دوست سوی چشم گریان بازگشت
شماره ۲۵: دیده شب فال مراد از موج اشک ما گرفت - کشتی بی ناخدا کام از دل دریا گرفت
شماره ۲۶: بعد عمری که فصیحی شب وصلی رو داد - مردم دیده ما در سفر دریا بود
شماره ۲۷: شاید که به آفرینش خود نازد - ایزد که تماشای جمال تو کند
شماره ۲۸: غم عشقت به عالم درنگنجد - بلی این روح در پیکر نگنجد
شماره ۲۹: دهن زخم چو خندان شود افزون گردد - یک دم ار شاد نشینم جگرم خون گردد
شماره ۳۰: لب تشنه فتادیم در آن بادیه کانجا - از خشکلبی چشمه حیوان گله دارد
شماره ۳۱: بال و پر سوز که تا قوت پروازی هست - به مراد دل خود سیر قفس نتوان کرد
شماره ۳۲: از آن ترسم که فردای قیامت - همین امروز و فردای تو باشد
شماره ۳۳: مصر عصمت چه دیاریست که خوبان آنجا - صورت خویش در آیینه کس نشناسند
شماره ۳۴: شوق دیدار تو چون چشم مرا باز کند - مژه پیش از نگهم سوی تو پرواز کند
شماره ۳۵: ز آن خوبتری که کس خیال تو کند - یا همچو منی فکر وصال تو کند
شماره ۳۶: کاش آن کسان که پرسش بیمار غم کنند - چون تیغ بیمضایقه زخمی کرم کنند
شماره ۳۷: فرداست وعده جنت و امروز شد نصیب - آری خلاف وعده کریمان چنین کنند
شماره ۳۸: بیمروت نیست عشق ار دوست باشد بیوفا - روی شیرین در دل خسرو سوی فرهاد بود
شماره ۳۹: خویش را بر نوک مژگان ستمکاران زدم - آن قدر زخمی که دل میخواست در خنجر نبود
شماره ۴۰: نالههای نوگرفتاران غم را لذتیست - ورنه این یک مشت پر مقصود صیادم نبود
شماره ۴۱: تا سر مژگان تماشا دیده بر هم چیده بود - چون تو رفتی گویی این بیچاره خوابی دیده بود
شماره ۴۲: هزار بار قسم خوردهام که نام تو را - به لب نیاورم اما قسم به نام تو بود
شماره ۴۳: مسکین فصیحی دوش جان میداد و مینالید غم - کامشب چراغ زندگی ما را ز بالین میرود
شماره ۴۴: کو جنون تا هر نفس در دل سراغی گم شود - سینه همچون موج در گرداب داغی گم شود
شماره ۴۵: رمزی است خط دوست که چون بخت سرآید - آب سیه از چشمه خورشید برآید
شماره ۴۶: چون ماهی ساحل طپد از آرزوی دل - زخمی که شهیدان تو را بر سپر آید
شماره ۴۷: جذبه عشق بحدیست میان من و یار - که اگر من نروم او به طلب میآید
شماره ۴۸: نقش پایی به سر کوی تو دیدم مردم - که چرا غیر من آنجا دگری میآید
شماره ۴۹: هرگز مباش آتش سوزان سپند باش - خود را بسوز و دفع هزاران گزند باش
شماره ۵۰: این پردههای حسن نظر تیره میکند - یک پرده بر جمال خود از آفتاب پوش
شماره ۵۱: گر شوی نکهتشناس نکهت گیسوی خویش - از گریبان گل و سنبل بدزدی بوی خویش
شماره ۵۲: ای روی تو را ترجمه دین مصحف - وز خال و خطت یافته تزیین مصحف
شماره ۵۳: نخستم بند بردارید از پا چون بسوزیدم - که همچون شعله یک ساعت به کام خویشتن افتم
شماره ۵۴: لبی کز نازکی بار تبسم بر نمیتابد - به خون غلطم که امروزش به دشنام آشنا کردم
شماره ۵۵: شب که غمهای تو را پردهنشین میکردم - از تبسم لب زخمی نمکین میکردم
شماره ۵۶: دوش تقلید جرس کردم و صد قافله سوخت - آه اگر ناله پریشانتر از این میکردم
شماره ۵۷: زبون دردپرستان زلف یار شدم - نه صید دوست که صید دل فگار شدم
شماره ۵۸: من نه شایسته بسمل نه سزاوار قفس - به چه امید در این دام گرفتار شدم
شماره ۵۹: با یار به سیر هند آماده شدم - برگشتم و زین تعلق آزاده شدم
شماره ۶۰: چمن پیرای صبحم کیمیای خار و خس دارم - به هر شاخ ترنجی آفتابی پیشرس دارم
شماره ۶۱: نوبهارا به شمیم گل عیشم مفریب - که من این ناله زار از دل خرم دارم
شماره ۶۲: خار ترم که تازه ز باغم درودهاند - محروم بوستانم و مردود آتشم
شماره ۶۳: مختصر دستی که ما را بود صرف باده شد - گر خدا روزی کند دست دگر بر سر زنم
شماره ۶۴: کشته بگذارید امشب اندر این میدان مرا - یک شبیخون دگر بر تیغ قاتل میزنم
شماره ۶۵: تازه سازم روشن نامه طرازی پس از این - نالهای چند به هر سطر سیهپوش کنم
شماره ۶۶: جان اگر از ناتوانی بر لب آید باک نیست - نالهام از ضعف اگر بر لب نیاید چون کنم
شماره ۶۷: جرم ما گر بادهآشامیست مستی جرم کیست - عکس لعل خویش را ما در شراب افگندهایم
شماره ۶۸: ما زهر قاتلیم فصیحی نه شهد ناب - مرد طپانچه خوردن بال مگس نهایم
شماره ۶۹: ز ما یوسف پرستیدن ادب نیست - بیا تا چاه کنعان را پرستیم
شماره ۷۰: ما بت نه ز اندیشه معبود شکستیم - آرایش بتخانه ما بود شکستیم
شماره ۷۱: روشنگری آینه دل کردیم - وآنگاه به روی تو مقابل کردیم
شماره ۷۲: ما توأمیم با گل رعنا در این چمن - از خون پریم و رنگ به بیرون نمیدهیم
شماره ۷۳: گر گل نصیحتت نپذیرد در این چمن - باری به نالهای مدد عندلیب کن
شماره ۷۴: رنگ جسمانیست بر سیمای ابر نوبهار - ورنه خون بایست بر خاک شهیدان ریختن
شماره ۷۵: بر دو عالم دامن همت توان افشاند لیک - همت آزاده را ننگست دامان داشتن
شماره ۷۶: چون نعش من برند برون از سرای من - محنت برهنهپای دود از قفای من
شماره ۷۷: شهید عشق تو را راه کعبه مقصود - کسی نشان ندهد جز سر بریده او
شماره ۷۸: ای دل از آن دهن طمع خام میکنی - خود را برای هیچ چه بدنام میکنی
شماره ۷۹: ای که درد دل خونینکفنی میشنوی - خبر از درد نداری سخنی میشنوی
شماره ۸۰: حدیث شوخ لعلت نازک افگارش کنم ترسم - مگر آهسته آن لب را تبسموار بگشایی
شماره ۸۱: ز خود کنار همه عمر میتوان کردن - به این امید که شاید تو در میان آیی