گنجور

 
فصیحی هروی

وفای عهد ز خوبان عهد ما غلط‌ست

نسیم عافیت از گلشن بلا غلط‌ست

کتاب حسن بر استاد عشق خواندم گفت

درین میانه همین آیت وفا غلط‌ست

حدیث طور شنیدی به کوی عشق گذر

ز ما مپرس که این قصه راست یا غلط ست

حیا به گوش ادب دوش در چمن می گفت

که خنده گل و بی‌تابی صبا غلط‌ست

زبان عشق خموشی‌ست لب ز ناله ببند

که در طریق ادب عرض مدعا غلط‌ست

پرست غنچه خاموش را ز گل آغوش

به عندلیب بگویید کاین نوا غلط‌ست

به دوست قصه جان دادن فصیحی را

چو هجر گفته دگر گفتگوی ما غلط‌ست