ارمغان از بینوایی غم به گلشن میبرم
وز تهیدستی به بلبل تحفه شیون میبرم
چاک دردم خانهزاد سینه بلبل نه گل
نامه شوق گریبان سوی دامن میبرم
در عبادتخانه خورشید و مه جای چراغ
تیرهروزی از در و دیوار گلخن میبرم
جلوه هم دارم ولی از بهر کاهل بینشان
اول از مصر نکویی چشم روشن میبرم
بلبل و پروانه گو منقار و پر زحمت مده
کآنچه هست از دود و آتش من به مسکن میبرم
زلف یارم قیمت دست تهی نشناختم
دامن دود ارمغان شمع ایمن میبرم
حسن پیمان محبت بین که میپیچد زبان
گر فصیحی نام بت را بی برهمن میبرم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.