گر آگهی ز دوق طلب تشنه لب بمیر
گیرم که جمله دوست شوی در طلب بمیر
شو محو آفتاب سراپای همچو روز
ور طاقت نظاره نداری چو شب بمیر
دم درکش و ز حیرت خاموش گیر پند
در سینه گو نفس به تمنای لب بمیر
از جام درد باده عمر ابد بنوش
روزی هزار بار ولی بیسبب بمیر
در دیر عشق آی فصیحی و شعلهوار
در وصل تب بسوز و ز هجران تب بمیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به مسأله عشق و تمایل به معشوق میپردازد و از شدت این عشق و تمنای وصال میگوید. او به عاشق میگوید اگر از عشق و وصال خود آگاه نیستی، بهتر است بمیر. در ادامه، او دعوت به محو شدن در زیبایی معشوق میکند و از عشق به عنوان یک درد شیرین یاد میکند. شعر به جستجوی حقیقت و عشق خالص میپردازد و به شدت احساساتی هم چون شوق و آرزو اشاره دارد. در نهایت، شاعر بر لزوم تسلیم شدن به عشق و تحمل دردهای آن تأکید میکند.
هوش مصنوعی: اگر به دقت و با آگاهی به عشق و دوستی بپردازی، چنان عاشق و تشنه میشوی که برای جلب محبت همه دوستها آمادهای و این همان راز واقعی عشق است.
هوش مصنوعی: همچون روز روشن و تابناک باش و تمام وجودت را از نور پر کن. اگر نمیتوانی این درخشش را تحمّل کنی، بهتر است همچون شب به خاموشی بروی.
هوش مصنوعی: برای لحظهای از حیرت سکوت کن و از درون خود نصیحتی را بشنو. به این فکر کن که برای رسیدن به خواستههایت چقدر آمادهای، حتی اگر این آمادهسازی به بهای جان دادن tú باشد.
هوش مصنوعی: از ظرف درد، نوشیدنی عمر جاودانه را بچش، هر روز هزار بار، اما بدون هیچ دلیلی بمیر.
هوش مصنوعی: به میخانه عشق وارد شو، با بیان رسا و واضح. در پیوند با عشق بسوز و از جدایی بمیری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.