من بدین بیدلی و دوست بدین سنگدلی
من بدین محتملی یار بدین مستحلی
یار معشوق من از مستحلی بر نخورد
تا نیاید زمن این بیدلی و محتملی
بفریباند هر روز دلم رازسخن
آن سرا پای فریبندگی و مفتعلی
من از آن ساده دلی بیهده برهر سخنی
پای می کوبم چون گیلان بر نای گلی
چند گردم بر آن کس که نگردد برمن
چند گویم که مرا تو ز دل و جان بدلی
من غزل گویم پیوسته به یادتو غزال
تا تو پیوسته خریدار نوای غزلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق و درد ناشی از عشق صحبت میکند. او از بیوفایی و سنگدلی معشوقش گله میکند و ابراز میکند که دلش هر روز فریب میخورد. شاعر به سادگی خود و ناامیدیاش از توجه معشوق اشاره میکند و به این فکر میکند که چرا باید به عشق کسی که به او توجهی ندارد ادامه دهد. در نهایت، او به سرودن غزلهایی درباره معشوقش ادامه میدهد و امیدوار است که معشوق همیشه خواهان آثارش باشد.
هوش مصنوعی: من به خاطر بیخود بودنم و تو به خاطر بیاحساسیات، من به خاطر تحمل درد و رنج و تو به خاطر بیخیالیات در این وضعیت قرار داریم.
هوش مصنوعی: محبوب من به جایی نمیرسد و نمیتواند بیافتد، تا زمانی که از من این دل شکستگی و ضعف برطرف نشود.
هوش مصنوعی: هر روز دل من را با سخنان پنهانی میفریبد، آن کس که تمام وجودش پر از فریبندگی و خودبزرگبینی است.
هوش مصنوعی: من به خاطر سادگیام بیدلیل بر هر حرفی تاکید میکنم، مثل گیلانی که بر نای یک گل مینوازد.
هوش مصنوعی: چند بار به دور آن کسی بچرخم که هیچ وقت به دور من نمیچرخد؟ چند بار بگویم که تو از عمق دل و جانم مرا رنج میدهی؟
هوش مصنوعی: من همیشه غزل میگویم و به یاد تو، ای زیبای بختی، تا تو همواره گوش به نغمههای جدید من بدهی و آنها را بپسندی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.