ساقیا می ده که از هشیاریم دیوانگی است
میکند مجنون و ما را از تهی پیمانگی است
عاقبت بیگانه اند این آشنایان خرم آن
کش طریق آشنایان جهان بیگانگی است
مرد آن نبود که آرد چار زن را در نکاح
کز زن و زن سیرتان بستن نظر مردانگی است
ای دل ار ویران شدی از جور دوران غم مخور
زانکه اندر راه عشق آبادی از ویرانگی است
هست زهد و عافیت افسانه وزین هم خوشم
گه بکوی عشق در رسواییم افسانگی است
عرش پروازند رندان همایونفر ز عشق
شیخ در خلوت فرو رفته چو مرغ خانگی است
خلق روشن چشم ازان شمع شبستان وصال
در گداز و سوز ما را منصب پروانگی است
مست در کوی او فتادم کرده ترک خانمان
در میان راه خواب سگ ز بیکاشانگی است
فانی آنانی که در عالم به هیچی قانعند
نیست از عجز و زبونی بلکه از فرزانگی است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق پنهانی خنک چون ناز حسن خانگی است
شیوه های دلفریب عشق در دیوانگی است
نغمه لبیک، غمازست در راه طلب
جامه احرام اینجا پرده بیگانگی است
ای هواخواهانِ ایران نوبتِ مردانگی است
پای غیر آمد میان نی وقت جنگِ خانگی است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.