گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

اگر فرهاد و شیرین هر دو در دوران من بودی

یکی شرمنده از من آن یک از جانان من بودی

اگر مجنون به دشت عشق همراهم شدی یکره

به جان ز آشفتگی های دل ویران من بودی

مگو کز اشک در کوی وفا روید نهال وصل

که گر بودی چنین از دیده گریان من بودی

چو گل چاک گریبانم نگشتی هر سحر ظاهر

چو در اشک اگر آنشوخ در دامان من بودی

هزاران شب به بیداری به روزم نامدی در هجر

شبی گر آن مه نامهربان مهمان من بودی

ز ناز و غمزه گاهی چشم اگر وا کردی آن مهوش

ز حیرانی که دارم در رخش حیران من بودی

وفا را در دل خوبان اثر گر بودی ای فانی

نبودی یار از آن بی‌وفایان زان من بودی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode