بود گرچه جام می لالهگون تلخ
ولی جام هجرست از وی فزون تلخ
گر این هر دو تلخ است لیکن به اغیار
بود یار می خوردن از حد برون تلخ
ز هجران بدانگونه تلخست عمرم
که آید برون گر زنی زخم خون تلخ
در آن بین که چون شربت هجر تلخست
مگو ساغر عشرتت گشت چون تلخ
ازان تلخ کامم گه باده خوردن
که ریزد می از جام چرخ نگون تلخ
اگر عیش من تلخ شد عیب نبود
کند عیش اهل وفا چرخ دون تلخ
به فانی نه بد تلخکامی چو شد یار
یقین دان که شد کام عیشش کنون تلخ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.