گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

ای خاک سر کوی تو گشتن هوس ما

بر پای سگت بوسه زدن ملتمس ما

گر دم زدن ما بود از مهر تو چون صبح

صد شام سیه روز شود از نفس ما

در بادیه شوق تو چون راحله بندیم؟

ذکر ملک آید ز فغان جرس ما

با نیش غم و جسم ضعیف آه برآریم

سویت مگر این باد برد خار و خس ما

بیچارگی ما هوس چاره‌گران شد

تا تو شدی از لطف و کرم چاره‌گر ما

هرکس گه افتادگی آرد به کسی روی

ما رو به که آریم تویی چونکه کس ما

فانی صفتم روح کند سوی تو پرواز

ای از شکرستان تو قوت مگس ما