گنجور

 
فلکی شروانی

جز می صرف در جهان،چیست که از صروف او

رأی طرب قوی شود، رایت غم نگون بود

روح در او سبک شود، چونکه از آن گران خورد

عقل ازو قوی شود، گرچه روان زبون بود

سرخ مئی که طعم او، طبع ستم رسیده را

هم مدد طرب دهد، هم سبب سکون بود

جام نه اختریست هان، نور به خوی بد دهد

باده نه گوهریست کآن، در خور طبع دون بود

خاصه به یاد خسروی، کز اثر جلال او

بدعت کفر کم شود، دولت دین فزون بود