آن قوم که اسرار ازل بنهفتند
در پرده ی دل گوهر وحدت سفتند
گر غیرت آن نبودی و ترک ادب
آن نکته که بود گفتنی می گفتند
|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات |
|
راهنمای نوار ابزار |
|
پیشخان کاربر |
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر |
|
اعلانهای کاربر |
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه) |
|
خروج از حساب کاربری گنجور |
|
لغزش به پایین صفحه |
|
لغزش به بالای صفحه |
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر |
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش |
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط |
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور |
|
کپی متن شعر جاری در گنجور |
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور |
|
نشان کردن شعر جاری |
|
ویرایش شعر جاری |
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری |
|
شعر یا بخش قبلی |
|
شعر یا بخش بعدی |
آن قوم که اسرار ازل بنهفتند
در پرده ی دل گوهر وحدت سفتند
گر غیرت آن نبودی و ترک ادب
آن نکته که بود گفتنی می گفتند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به قومی اشاره میکند که رازهای آغازین جهان را پنهان کردهاند و در دل خود حقیقت وحدت را جای دادهاند. او تاکید میکند که اگر غیرت و احترام به آداب وجود نداشت، آن نکتهای که باید گفته میشد، بیان میشد. بهطور کلی، این شعر به عمق اسرار وجود و ارزشهای معنوی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: آن گروهی که رازهای آغازین را پنهان کردند، در عمق دل خود گوهر یکتایی را محکم نگه داشتند.
هوش مصنوعی: اگر غیرت و ادب وجود نداشت، آن نکتهای که نیاز به بیان داشت، گفته میشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
* آن بیخبران که دُرِّ معنی سُفتند،
در چرخ به انواعْ سخنها گفتند؛
آگه چو نگشتند بر اَسرارِ جهان،
اول زَنَخی زدند و آخر خفتند!
آنها که ز باغ عشق گل میرُفتند
از غیرت تو زیر زمین بنهفتند
و آنان که ز وصل تو سخن میگفتند
با خاک یکی شدند و در خون خفتند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.