به چشم من ز دگر روزها فزون شدهای
نظر در آینه افگن ببین که چون شدهای
دگر به دیده چنانی که دل گمان دارد
که حالی از چمن ای تازه گل برون شدهای
شدم به یک نظر از هوش، وه که چون شد حال
به مجلسی که بدین تازگی درون شدهای
چه رنگ و بوست که دیگر ز دیدنش داغم
به خون کیست کزینگونه لالهگون شدهای
چنان به گریهٔ من خنده میزنی که مگر
نه ارغوانی ازین قطرههای خون شدهای
رهم زدی به سخن الله این چه شیرینیست
که دلفریبتر از شکر و فسون شدهای
ز غیرت که فغانی به خود زدی آتش
بگو چه شد که همه آفت و جنون شدهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل به احساسات عاطفی و زیبایی فردی اشاره دارد که شاعر آن را بسیار جذاب و دلربا میبیند. او از تغییرات ظاهری و باطنی این فرد سخن میگوید و به تأثیر عمیق او بر احساسات خود اشاره میکند. شاعر تحت تأثیر رنگ و بوی این شخص دچار شور و شوقی میشود و از حالتهای مختلف او، مانند شادی و گریه، سخن میگوید. در نهایت، او از این شخص میپرسد که چه چیزی باعث این تغییرات و جذابیتهای محسوس شده است. غزل به خوبی جنگ بین عشق و غیرت را در درون شاعر بیان میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.