پیش ما خاطر شاد و دل غمناک یکیست
حال آسوده و درد جگر چاک یکیست
برگ عیش دگران روز بروز افزونست
خرمن سوخته ی ماست که با خاک یکیست
در گلستان جهانم اثر عیش نماند
همچنان به که گلش با خس و خاشاک یکیست
ما که از خویش گذشتیم چه هجران چه وصال
مردن و زیستن مردم بیباک یکیست
آنچنانم که جفای تو ندانم ز وفا
زهر پیش من دیوانه و تریاک یکیست
صدق ما با تو درستست چو آیینه و آب
عاشقانرا دل صاف و نظر پاک یکیست
راحت و رنج فغانی ز خیال من و تست
راست بین باش که نیک و بد افلاک یکیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به شباهتها و اتحاد احساسات انسانی اشاره میکند. او میگوید که هم شادمانی و هم غم در درون همه ما وجود دارد و هر دو به نوعی یکجا هستند. او نسبت به دیگران حسرت میخورد، زیرا از نظر او زندگی دیگران پر از شادی است، در حالی که او خود را در سوختگی و ناکامی میبیند. شاعر بیان میکند که در این گلستان زندگی، اثر خوشیها باقی نمانده و همه چیز به خس و خاشاک شبیه شده است. او همچنین به گذران زندگی بدون ترس و هجران، و نسبت به وفا و جفا اشاره میکند، تا برابری تجربیات انسانی را نشان دهد. در انتها، شاعر بر این نکته تأکید میکند که نیک و بد در این جهان در واقع یکی هستند و حقیقت وجود انسانها در این ارتباط نهفته است.
هوش مصنوعی: در نزد ما، شادی روح و غم دل یکی است. حال خوب و درد دل، در واقع یکی به شمار میروند.
هوش مصنوعی: لذت و خوشی دیگران روز به روز بیشتر میشود، اما خرمن سوخته و خاطرات تلخ ما حالا به خاک تبدیل شده و هیچ چیز از آن باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: در گلستان جهان، هیچ نشانهای از شادی و خوشی باقی نمانده است؛ همانطور که گل با علفهای هرز و خاشاک یکی شده است.
هوش مصنوعی: ما که از خودمان عبور کردیم، فرقی نمیکند که در جدایی باشیم یا در اتحاد، زندگی کردن یا مردن برای مردم شجاع یکسان است.
هوش مصنوعی: من به قدری تحت تاثیر جفای تو هستم که وفا را فراموش کردهام؛ برای من، زهر و تریاک هیچ تفاوتی ندارند و هر دو شبیه هماند.
هوش مصنوعی: راستی و صداقت ما با تو همانند آیینه و آب است. عاشقان دارای دلهای صاف و نگاهی پاک هستند و این صفا و پاکی در آنها یکی است.
هوش مصنوعی: آرامش و درد من ناشی از خیال و اندیشهام است. به آنچه در این دنیا میگذرد با دقت نگاه کن، زیرا در حقیقت خوب و بد همه مقولات در جهان یکی هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم عیبت چو نباشد گل و خاشاک یکیست
پاکبین را همه جانب نظر پاک یکیست
عالمی قرب غمت یافته اما نه چو من
کشته بسیار ولی بسته فتراک یکیست
زخم شمشیر بلا بر سر هم میآید
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.