الهامی کرمانشاهی
»
شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس)
»
خیابان دوم
»
بخش ۹۳ - رفتن ح – علی اکبر به وداع امام سجاد وبازگشت به خدمت پدر
به بالین اوگریه ها سرنمود
همی چهره بر پای سجاد سود
شه خسته چون بوی اکبر شنید
زجاجست و تنگش به بر برکشید
به بدرود هم در خروش آمدند
همی ناله ازنای دل برزدند
امام امم سیدالساجدین
به فرخ برادرش گفت اینچنین
که ای لعل تو عیسی جان من
بدین درد جانکاه درمان من
طبیبانه بنشین به بالین من
بکن چاره ی درد دیرین من
مرا جان ز دیدارت آمد به تن
مرو تا بماند به تن جان من
به پوزش خم آورد بالا جوان
بر آن جهان داور ناتوان
که ای حجت دادگر کردگار
پس از تاجور باب در روزگار
پی آنکه برخی کنم جان تو را
سر خود کنم گوی چوگان ترا
پدر داده دستوری ام بهر جنگ
که سازم زخون چهره یاقوت رنگ
تو نیزم اجازت بده چون پدر
به پیگار این لشگر بد گهر
که گاه فدا گشتم دیر شد
دل من زجان و جهان سیرشد
چو از شاه بیمار دستور یافت
دگر باره سوی شهنشه شتافت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.